اختیار حداقلی و دویدن با کفش ارزان قیمت

شبها معمولا بیرون میروم و به دویدن مشغول میشوم شاید 15 یا 20 دقیقه و لذت خاصی برایم دارد. یکی از دوستانم که اتفاقا خانه اش هم نزدیک ماست بعضی وقتها که همدیگر را می بینیم میگوید که من هم خیلی دوست دارم که با تو بیام ولی حیف که کفش مناسبی ندارم. واقعیتش اینه که کفش مناسب دویدن حدود 300 هزار تومان قیمت دارد و کفش تو مناسب دویدن نیست. البته من تنهایی به دویدن خودم ادامه میدهم و اهمیتی هم به این موضوع نمی دهم به نظرم در کوچکترین مسایل تا مسایل پیچیده ما میتوانیم از اختیارات حداقلی خود استفاده کنیم و عقیده دارم که:‌

کسی که با کفش معمولی حوصله دویدن و یا پیاده روی نداشته باشد خرید کفش 300 هزاری و تردمیل  گرانقیمت هم او را وادار به دویدن نمیکند و او را ورزشکار نمیکند.

کسی که نمیتواند از خودرو پیکان خود لذت ببرد با خرید بهترین ماشین هم لذتی نخواهد برد.

کسی که حوصله رفتن به کوه های اطراف شهر را ندارد در رشته کوه آلپ هم اگر باشد کار خاصی نخواهد کرد.

کسی که از بیست دقیقه زمانش برای مطالعه استفاده نکند با بیکار شدن هم کتاب نمیخواند.

کسی که از 10 هزار تومان لذت کافی نبرد با یک میلیون تومان هم چیزی برایش عوض نمیشود.

کسی که با شریک عاطفی یا همسرش نمیتواند نیم ساعت عاشقانه صحبت کند یا پیاده روی کند در اوج خوشی و ثروت و داشتن زمان هم از انجام این کار ناتوان است.

کسی که لباس کهنه اش را اتو نمیکند خرید میلیون ها تومان لباس تازه هم چیزی را برایش عوض نمیکند شاید هم به همین خاطر است  افراد شلخته و کثیفی را میبینیم که میلیون ها تومان لباس می خرند ولی در عمل چیزی در ظاهرشان عوض نشده شبیه خانمی که چند روز پیش دیدم با ماشین مدل بالا و ظاهری آراسته که شاید زمان زیادی را صرف آرایش کرده بود ولی ماشین مدل بالایش یک سالی میشد که رنگ آب را ندیده بود شلختگی و کثیف بودن لزوما با پول جبران نمیشود و گاهی اوقات همراه با شخصیت و مدل ذهنی انسان است.

و در کل ما از کمبود فضا و اختیار و زمان و پول و ….. هزار عامل دیگر شاکی هستیم در حالیکه از حداقل هایی که داریم استفاده نمیکنیم و چیزی که مشکل دارد ناتوانی و کمبودهای مان نیست بلکه بیشتر نوع تفکر و مدل ذهنی ماست که ایراد اساسی دارد.

 

منتشرشده توسط

Donkishot

فواد انصاری هستم کسی که تمام طول عمرش در مقایسه با عمر هستی و قدمت زندگی به اندازه ی چشم بر هم زدنی نیست و زندگیش یک سنگریزه ی کوچک بین دو عدم و دو سیاهچاله است. ولی این سنگریزه میخواهد خود به زندگیش معنا دهد و آن را باز تعریف و تغییر شکل دهد. foad.ansary@gmail.com

2 دیدگاه برای «اختیار حداقلی و دویدن با کفش ارزان قیمت»

  1. به موضوع جالب، حساس و پیچیده ای اشاره کردید. اما ایراد مدل ذهنی و تفکر ما چیه که این دیدگاه رو به زندگی داریم؟ از کجا نشأت میگیرد؟ آیا راهی هست برای رهایی از این دیدگاه؟

  2. اینکه چرا مدل ذهنی ما ایراد دارد میتونه دلایل مختلفی داشته باشه:‌ به نظرم ما درک درستی از منابع خودمون نداریم مثلا نمیدونیم با 2 میلیون تومان چه کار میشه کرد به عنوان مثال من اگر ورزشکار باشم و شنا هم دوست داشته باشم ترجیح میدم به جای خرید یک گوشی 2 میلیون توماتی 250 بار به استخر بروم! این نشون دهند مدل ذهنی من است و زاویه ای که من به اون پول نگاه میکنم که شاید با کس دیگری متفاوت باشد. در مورد زمان هم همینطور ما درک درستی از زمان نداریم مثلا 10 ساعت مطالعه را میفهمیم ولی روزی 1 ساعت مطالعه درروز را که 30 ساعت در ماه میشود درک نمی کنیم و برایمان عجیب است.پس در کل ما منابع خودمون و داشته هامون رو نمیشناسیم یا تخمین اشتباهی در موردش میزنیم.
    اینکه راهی برای تغییر مدل ذهنی باشد یا نه زیاد نمیدانم فقط میتونم بگم که: اگر قدمهایمان را از 0 و از 1 شروع کنیم و به جای انتظار و توقع از دیگران به خودمان متکی باشیم اونموقع میتونیم بفهیمم داشته هایمان چیست و چه چیزهایی در اختیار ما نیست و با این اختیار حداقلی چه کار میتوانیم بکنیم.
    ولی عموما ما ترجیح میدهیم که از خانه 20 یا 30 شروع کنیم و منابعی را هم که میخواهیم به همین خاطر است یعنی برای شروع از نقطه ی 20!‌ و گرنه از 0 شروع کردن منابع چندانی نمیخواهد.
    مثلا در اصول سرمایه گذاری همیشه قانونی به اسم قانون 10 درصد وجود دارد اینکه وقتی من حق دارم آرزوی 100 میلیون تومان بکنم که 10 میلیون در حسابم باشد . یا وقتی به 1 میلیارد فکر میکنم 100 میلیون در حسابم باشد غیر از این موضوع تفکر من چیزی شبیه رویا و اوهام است و اصولا تا زمانی که 100 میلیون پس انداز نداشته باشم نمی توانم
    بفهمم 1 میلیارد چقدر است . پس راه دیگر آن هم شروع از 0 و شروع از داشته های خودمان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *