در میان ژاپنی ها – بخش اول

در میان ژاپنی ها مردم و مدیران

مشغول خواندن کتب در میان ژاپنی ها هستم و ۱۰۰ صفحه از آن را خوانده ام این کتاب چاپ سال ۱۳۷۲ است. کتاب در مورد بازدید آقای افشین منش از کشور ژاپن در دهه ۶۰ یعنی زمان جنگ ایران و عراق است. آقای افشین منش مطالعات زیادی در خصوص فرهنگ و اقتصاد ژاپن داشته است و کتاب ارزشمند دیگری دارد به اسم آموزش قلب ها و اندیشه ها که در مورد سیستم آموزش و پرورش ژاپن است در واقع علاقه ای به آموزش و پرورش یا تربیت و اصول آموزش ندارم و گرنه حتما این کتاب را هم میخواندم. جدیدا به فرهنگ و روش کار ژاپنی ها علاقه مند شده ام و با سایت مرکز مطالعات ژآپن آشنا شده ام که شاید دیدنش برای شما هم جالب باشد.

در این سفر حدود ۲۰ نفر از کشورهای توسعه نیافته با هم در یک دوره آموزشی شرکت میکنند و مراکز صنعتی ژاپن را از نزدیک می بینند. از کارخانجات فنر سازی بگیرید تا ماشین سازی در حین بازدید مدیران ژاپنی روش کار و اصول خودشان را تدریس میکند و آقای افشین منش را یادداشت برداری میکند تا تبدیل به این کتاب با ارزش شود.

مهم ترین موضوعی که در کتاب به چشم میخورد تطبیق فرهنگ و باورهای ژاپن با اقتصاد و روش کار است همن کاری که در آمریکا انجام میشود. این یعنی کپی مدل ژاپنی در آمریکا میتواند منجر به شکست شود و بالعکس بارها در لابه لای صحبت ها اشاره شده که فرنگ و سنت و باورهای خودتان را پیدا کنید و بر اساس آن اقتصاد خود را بسازید افسوس که چه به عنوان مسلمان یا ایرانی و یا خاورمیانه ای تیشه به ریشه ی فرهنگ و باور و اصول خود زده ایم و دیگر دیواری نمانده است که به آن تکیه کنیم شاید همان کپی کردن برایمان توجیه پذیر باشد! در حین نوشتن این مطلب یادم آمد که کتاب مزیت رقابتی ملل را هم از پورتر بخوانم.

با هم پاراگراف هایی از کتاب را بخوانیم٫سخنانی از دکتر آکی موتو یکی از مدرسان دوره:

ژاپن از نظر منابع کانی٫ کشور فقیری است. بقای ما به واردات ما بستگی دارد که آن نیز در ارتباط با صادرات است. ما در کشوری زندگی میکنیم که ۷۵ درصد آن کوهستانی است و ۳ یا ۴ ماه از سال نیز گرفتار طوفان و بادهای شدید هستیم. لذا فرصت نداریم که لحظات را دوباره به دست آوریم. باید به وقت اهمیت بدهیم وشدیدا هم کار کنیم. در ژاپن فرصت ها تکرار نمی شود.

 

سابقه کار یکی از عوامل مهم در ترفیع و ارزیابی و ترفیع افراد است. در کشورهای غربی اگر به طور مثال بگویید: من ۱۷ سال در این کارخانه کار میکنم آنها این تصور را خواهند داشت که شرکتهای دیگر شما را جذب نکرده اند اما در ژاپن عکس این مورد جاری است و سابقه کار از عوامل پیشرفت است.

یاد میاد که در کتاب های  قبلی که خوانده ام این موضوع چندین بار تکرار شده بود و حتی آسیایی ها آمریکا را به خاطر داشتن مدیر عاملهای جوان ملامت میکردند. کتابهای مشابه قبلی (شرق آسیا)که خوانده ام شامل سنگفرش هر خیابان از طلاست نوشته کیم وو چونگ بنیانگذار دوو و کتاب دیدگاههای من نوشته ماتسوشیتا موسس پاناسونیک و یک کتاب دیگر هم از موسس Acer خوانده ام (استن شیه).

صحبتهای مدیر کارخانه فنر سازی توگو:

ما در اینجا تنها فلزات را تغییر شکل نمی دهیم بلکه افراد را نیز به عادات خوب تربی میکنیم. کارگران را متقاعد می سازیم تا در بهبود روش کار و بکارگیری بهتر ابزار نظر خودشان را بدهند و نسبت به روند تولید بی تفاوت نباشند. ۶۷

مفهومی که زیاد در این کتاب به چشم میخورد معنا دادن به کار افراد است داستایفسکی یه جایی میگه: اگر میخواهید کسی خودش را بکشد به او بگویید از یک کاسه آب را داخل کاسه ای دیگر کند و بالعکس تکرار کند بی شک یا خودش را خواهد کشت یا دیوانه میشود (همون کاری که توسربازی میکردیم- الحق جلال آل احمد در غرب زدگی خوب به خدمت سربازی و بیگاری تاخته است). تمام تلاش ژاپنی ها معنا دادن به کار افراد است یک رفتگر میگوید من مشغول تمیز کردن سرزمینم هستند یا کارگر فنر سازی میگوید اگر قطعات آن را بی کیفیت درست کنم امکان دارد ماشینی از جاده منحرف شود در این کشور هیچ کاری بی اهمیت نیست و هر کس جایگاه خود را دارد حتی در همون سالها مدیر کارخانه ماشین سازی میگوید ما رباتها را فقط جایگزین کارهای تگراری و خسته کننده میکنیم چون لیاقت و ارزش انسان بالاتر از این استت که یک کار تکراری و بدون خلاقیت را انجام دهد و ما نمیخواهیم کارگران خود را به انجماد فکری و سرخوردگی بکشانیم.

مدیریت باید با فلسفه توام باشد. فلسفه ساختن یک صنعت و فلسفه ساختن انسانها که در واقع ساختن کشور است. تنها با این سلاح است که انجام کار به ساعات خاصی محدود نمی شود بلکه این نیاز جامعه است که در مواقع بحرانی به استمرار بی وقفه تولید. حیاتی هدفمند می دهد.  ۶۹

بیشتر که برم جلو دوباره براتون مینویسم.

پ ن :خصیصه ی اصلی ژاپنی ها نظم و پشت کار است خودم را که نگاه میکنم الحق و الانصاف آدم پرتلاشی هستم ولی نظم و انظباطم در حد صفر هم نیست. میخواهم روی این ضعف شخصی بیشتر کار کنم.

منتشرشده توسط

Donkishot

فواد انصاری هستم کسی که تمام طول عمرش در مقایسه با عمر هستی و قدمت زندگی به اندازه ی چشم بر هم زدنی نیست و زندگیش یک سنگریزه ی کوچک بین دو عدم و دو سیاهچاله است. ولی این سنگریزه میخواهد خود به زندگیش معنا دهد و آن را باز تعریف و تغییر شکل دهد. foad.ansary@gmail.com

2 دیدگاه برای «در میان ژاپنی ها – بخش اول»

  1. فواد عزيز
    بيشتر كه بخواني و بنويسي تا ما هم بخوانيم
    خواهيم دانست كه
    فشرده همه اين حرفها
    همان حرف جلال است كه در جاهاي ديگر اسلام ديدم و مسلمان نه
    و در كشورهاي اسلامي مسلمان ديدم و اسلام نه
    آنها دقيقا به دستورات الهي و اسلامي عمل ميكنند
    چه اهميت دارد كه اسمش را مسلماني بدانيم و بدانند يا نه؟
    مهم عمل است نه اسم و حرف
    ممنون از نوشته هات
    شاد باشي

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *