شبکه اجتماعی و نقابهای زیبا

معمولا وقتی ما انسانها در جمع قرار میگیریم٫هویت و ذات اصلی خود را پنهان میکنیم تا همرنگ سایرین شویم چرا که خاص بودن و در تضاد بودن با نظم در طول تاریخ به معنی خروج از گله و قبیله و عواقبش هم شکار شدن و کشته شدن بوده است البته اگر این واقعیت را بپذیریم که قبل از ساخت سلاح و فلز این حیوانها بوده اند که ما را دنبال کرده و ما را شکار میکردند.

در مورد خاص بودن باید بگویم که حتی قتل به این دلیلی که یک جرم خاص است و اقلیت خیلی کمی کیفیت و استعداد انجام چنین کاری را دارند به همین دلیل نیز مجازات می شوند و گرنه آبروریزی٫دروغ و فریب و کلاهبرداری٫ و نارو زدن چون به وفور تکرار می شود و همه مردم آن را بلدند جرم سنگینی حساب نمیشود و نمیشود همه را نیز اعدام کرد!

پس فقط افراد خاص که یک جرم خاص را انجام داده اند شایسته اعدامند و چون تعدادشان نیز کم است پس از بین بردن آنها به صرفه است.

دور شدن از ذات و اصل خویش باعث رشد دروغگویی در انسانها شده است و این دروغگویی در کلاس مدرسه٫ در وسط یک جمع شلوغ و به تازگی در شبکه های اجتماعی پر رنگ میشود ما در فیس بوک زیر تصویر یکدیگر دشنامی که واقعا دلمان میخواهد یا نفرینی که آرزوی قلبمان است نیمدهیم بلکه به طبعیت از سایرین تصویر خنده و لایک را خیلی شیک و مودبانه نشان یکدیگر می دهیم.

جدا از جمع های چند نفری دسترسی به اینترنت و شبکه های اجتماعی چند میلیاردی باعث رشد تظاهر و فریب شده است چون ما هیچ وقت احساس تنهایی نمیکنیم و همیشه در معرض دید دیگران قرار داریم.

از گروه ها و دسته های بزرگتر وقتی به سمت جمعیت 5 نفری 4 نفری و 2 نفری میرویم به موازات آن فریب و ظاهر سازی از بین نرفته ولی آشکارا رنگ می بازد.

حتی میان زن و شوهر نیز چون تا یک فرد مطلق باز هم فاصله ای مانده است مقداری از دروغ و فریب و ظاهر سازی قرص و پابرجا ایستاده است٫‌ فقط با تنها شدن است که می توان به حقیقت خود پی برد و به کل از دروغ فاصله گرفت یعنی زمانی که نیازی نیست کس دیگری باشیم و فریب و دروغ نیز دیگر معنی ندارد  در واقع در این شرایط ما تنها هستیم و هیچ مشتری برای کالای ما وجود ندارد.

به همین خاطر است که افراد فریب کار و چاپلوس و دروغگو گرایش عجیبی به جمع های بی اساس دارند و همیشه از تنهایی وحشت میکنند یعنی آنها را اگر چند ساعتی در اتاق خود محبوس کنید و ارتباطشان را با دنیا قطع کنید قطعا پریشان شده و میترسند تنهایی شاید شکنجه ی عصر حاضر باشد که کسی را تاب آن نیست و شاید تنها نجات بخش انسان نیز باشد.

اینترنت و شبکه های اجتماعی به این سقوط اخلاقی شدت بخشیده و به طوری که اگر استاتوس من و دیگران را ببینید همگی فیلسوف هستیم یا طرفدار علم و پیشرفت یا عاشقیم و دلداده ویا صوفی خداجویی هستیم و یا کبوتری ناز و مهربان!

پس بقیه کجا هستند؟

کسی که روحیه ی نابکاری دارد – کسی که همیشه فحاشی میکند – دیوث ها و دزدها – دروغگوها – فاسدها و له شدگان – خریداران و فروشندگان جنسی – مازوخیست ها – حسودها و بزدلها – بی شرف ها – جاسوس ها و خاءنها – و در یک کلام آدمها کجا هستند و این همه فرشته در شبکه های اجتماعی از کجا آمده اند پس نیمه ی شیطان آنها کجاست؟

جمع گرایی افراطی با چاشنی تکنولوژی صداقت ها را به کل بلعیده است و عروسک های متملقی از جنس دروغ با پروفایلهای ملوس را تحویل داده است.

 

منتشرشده توسط

Donkishot

فواد انصاری هستم کسی که تمام طول عمرش در مقایسه با عمر هستی و قدمت زندگی به اندازه ی چشم بر هم زدنی نیست و زندگیش یک سنگریزه ی کوچک بین دو عدم و دو سیاهچاله است. ولی این سنگریزه میخواهد خود به زندگیش معنا دهد و آن را باز تعریف و تغییر شکل دهد. foad.ansary@gmail.com

8 دیدگاه برای «شبکه اجتماعی و نقابهای زیبا»

  1. دست خوش فواد گیان
    با فکر و اندیشه هایت موافق هستم. کلا رسانه ها فکر و رفتار انسانها را تسخیر کرده اند بخصوص مردمان جهان سوم.

  2. قربانت کاک عطا
    شاید چون در جهان سوم مغز مردم شبیه کاغذ سفیدی است که هر کسی میتواند روی آن چیزی بنویسید. از تفکرات لیبرال اروپا تا فلسفه شرقی و یا این اواخر اسلامگرایی تندرو کلا هر چیزی را میتوان روی این کاغذهای سفید نوشت.

  3. فواد جان، همانطور که قبلا هم با ذکر جمله ای از کتاب برادران کارامازوف در این مورد با هم گپ زدیم، تصور من اینه که دروغ ها، تظاهر ها و نقاب هایی که در مقابل دیگران به کار میبریم اینقدر به ما آسیب نمیزنند. (چون بالاخره خودمان از ” دروغین بودن این نقاب ها”آگاهیم). شاید بزرگترین مانع در برابر ما، دروغ هایی است که به خود میگوییم. دروغ هایی که جزیی از مکانیزم طبیعی ذهن ما هستند تا واقعیت های ناخوشایند ما را آزار ندهند. (البته هزینه این آرامش دروغین، گرفتاری در حماقت است) و بزرگترین پیروزی برای هر شخص کشف این دروغ هاست.

    پ ن: نمیدونم ایراد از کجاست. پاسخ هایی که به کامنت های من میدی برام ایمیل نمیشه.

  4. پ ن :‌سلام محمد مورد مربوط به ایمیل رو درست کردم اگر پایین کامنت گزینه ارسال ایمیل رو انتخاب کنی با جواب دادن به نظرت برات ایمیل میاد.

    به نظرم وقتی که ما یک زندگی جمعی را قبول میکنیم و به قول روسو یک قرارداد اجتماعی را امضا میکنیم باید به این نکته هم توجه کنیم که فریب و دروغ و نقاب تاثیر بدی روی افراد دور و برمان دارد . تصور کن کسی روبروی تو از این نقاب استفاده کند و تو نیز به او اعتماد کنی . درسته که ما میدونیم نقاب گذاشتیم ولی فقط ما نیستیم بلکه طرف مقابلمان نیز مهم است.
    من هم به این موضوع باور دارم که بدترین نوع دروغ دروغیه که به خودمان میزنیم و بعد باور میکنیم و همینکه باور کردیم میتوانیم به راحتی دیگران را متقاعد کنیم کاری که تروریسم دولتی و دیکتاتورها در طول تاریخ از آن استفاده میکنند یعنی غرق شدن در دروغ و توهم و متقاعد کردن ملت به آن .

  5. ممنونم از لطفت در مورد ایمیل.
    مشکل نقاب در روابط اجتماعی رو خیلی خوب درک میکنم. متاسفانه خودم هم باهاش درگیرم. نه اینکه بخوام کسی رو فریب بدم. متاسفانه ما در جامعه ای زندگی میکنیم که اطرافیان ما رو مجبور به نقاب زدن میکنند. همون زمان هایی که میدونیم اگه خودمون باشیم و حرف دلمون و نظر واقعیمون رو بدیم دیگران رو رنجیده خاطر میکنیم. منظورم همون “دیگرانی” هست که اطراف ما هستند، با ما زندگی میکنند. حتی دوستشون داریم اما “مخاطب” ما نیستند.

  6. چه میشه کرد هر چیزی تاوانی داره.
    شخصا چیزهای خیلی با ارزشی رو از دست دادم از روابط عاطفی بگیر تا موقعیت های شغلی و مالی و … در حالیکه میتوانستم با دروغ آنها را نگه دارم.ولی هر کسی راهی و سرنوشتی داره از این پشیمون نیستم که چرا این چیزها را حفظ نکردم کسی که امروز من را قبول نداشته باشد و مرا واردار به گفتن دروغی کوچک بکند فردا باید دروغ بزرگتری بهش بگم .
    اساس ذات و اصالت انسان با ارزش تر از هر چیزیه حتی اگر اون انسان هیچی نباشه!‌ نمیتونم قبول کنم که دروغ و فریب من رو میتونه نجات بده یا برایم بزرگی ایجاد بکنه . کم کم فهمیدم افرادی که صادق هستنند معمولا درو و برشان خلوت میشود و تنها کسانی می مانند که با ارزش ترین هستند و همانهایی هستند که باید می ماندند بقیه آدمها ناخالصی هستند و ماندن و نماندنشان هم زیاد فرقی نمیکند.
    کسی را به عنوان دوست و همدم قبول دارم که مرا آنگونه که هستم بپذیرد با همین کم و کاستی و بدون نقاب و گرنه با نقاب و فریب که هر کسی میتواند دوست و رفیق من باشد.
    چیزی که ما زیاد به اون تکیه میکنیم تعداد روابط اجتماعی و تعداد دوستان است نه کیفیت و ارزش و عمق این روابط . صداقت دنیای اطراف انسان را خلوت تر ولی ارتباط ها ر ا عمیق تر میکند.

    1. بازم ممنون فواد عزیز از جواب خوب و پخته ای که دادی.

      در کنار متمم و روزنوشته های محمدرضا شعبانعلی، پیگیر سایت خوب شما هم خواهم بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *