خوشبینی و شکار گوزن

خوشبینی اساس مسایل اقتصادی است و اگر حرف مرا باور می کنید بنیاد زندگی بر اساس خوشبینی و امید به آینده شکل گرفته است. مشغول خواندن کتاب “حرف هایی با دخترم درباره ی اقتصاد” نوشته ی یانیس واروفاکیس هستم. واروفاکیس کتاب دیگری دارد به اسم ریاضت اقتصادی که البته مشتاقم بعدا آن را بخوانم همچنین او وزیر اقتصاد یونان در سال ۲۰۱۵ بوده و احتمالا کتاب دومش در مورد ریاضت اقتصادی یونان در آن دوره است. 

در این کتاب به داستانی از روسو اشاره میشود که می تواند نقطه شروع خوبی برای ادامه بحث باشد. فرض کنید ۱۰ نفر شکارچی به جنگل می روند تا یک گوزن شکار کنند شکار این گوزن باعث میشود تا یک ماه زنده بمانند و نکته ماجرا اینجاست که برای شکار این گوزن و محاصره حیوان به روش مغولها باید ۱۰ نفر توان و توجه شان را روی گوزن بگذارند، اگر یکی از شکارچی ها نسبت به این هدف بدبین باشد و از ترس خود دنبال شکار خرگوش برود خرگوش میتواند یک روز او را تامین کند ولی ۹ نفر دیگر قطعا از گرسنگی خواهند مرد چون نمی توانند گوزنی شکار کنند. 

مصداق این داستان را میشود در کسب و کار و در شرکت های مختلف دید. اگر استراتژی شرکت که همان شکار گوزن است توسط همه ی کارکنان دنبال نشود موفقیتی به دست نخواهد آمد. مثلااگر یکی از کارمندها مواقعی که بیکار است به دنبال شغل دوم باشد یا فلان مدیر شرکت به فکر ساخت وساز باشد و هر کسی خرگوش خود را دنبال کند دیگر امیدی به شکار گوزن نیست.

در جامعه ای که در آن زندگی میکنیم به همین شکل اگر آزادی به عنوان یک مطالبه برحق را شکار گوزن فرض کنیم که به نظرم مهمترین رکن اساسی یک کشور است وحتی مقدم تر از عدالت،تورم،مسایل اقتصادی، فساد و اعتیاد و … است چون تنها با داشتن آزادی و حق اعتراض میتوان جلوی بی عدالتی، فساد و .. ایستاد. 

اگر اکثریت مردم ایران سطح مطالبات خود را بالا برده و خواهان آزادی سیاسی،آزادی بیان و آزادی عقاید شوند همه میتوانیم گوزن بزرگی شکار کنیم. اینکه در این شرایط بحرانی کشور مردم فقط کلاهشان را بگیرند که باد نبرند یا به فکر مهاجرت و … باشند اگر چه اجتناب ناپذیر است اما همه ی این تصمیمات از نوع شکار خرگوش است. انتظار نمیرود همه ی مردم ایران آزادی را مطالبه کنند اما اگر قسمت اعظمی از آنها دنبال شکار گوزن باشند یا با آگاهی بخشی سطح مطابات مردم را جهت داد و آن را بالا برد این امید به وجود می آید که این سرزمین کهن روزی بالاخره رنگ آزادی را ببیند.

محمد مسعود که شرح زندگی او  در رادیو تراژدی نقل شده یک جمله معروف دارد که میگوید ” ایران توالی هرج و مرج و استبداد است که یکی پس از دیگری می آید و تاریخ همیشه تکرار میشود” شاید این تاریخ ناخوشایند به این دلیل به وجود آمده که هر کسی به فکر شکار خرگوش خود بوده است.

اما من به شکار گوزن خوشبین هستم و از شما نیز میخواهم با مطالبه آزادی در این راه گام بردارید. به نقل از بنجامین فرانکلین “آنان که آزادی را فدای امنیت میکنند نه شایستگی آزادی را دارند و نه لیاقت امنیت را”