متاورس و دنیای جدید

پ ن ۱: قبلا یک مطلب با عنوان خرید ملک مجازی نوشته بودم و این پست هم شاید ادامه همون باشه

دنیای جدیدی جای سرگرم کننده ای نیست و آدم ها تلاش می کنند که از قالب فعلی خود که از لحاظ فیزیکی و زمانی آنها را احاطه کرده است بیرون بیایند. تلاش برای رفتن به سیارات دیگر و رفتن به فضا، تلاش برای زندگی جاودانه و پیر نشدن و جدیدا هم متاورس. متاورس آرزو و خیال انسان است که می خواهد آن را به حقیقت بدل کند همان طور که پرواز با هواپیما و سفر به ماه عملی شد.

متاورس یک دنیای مجازی است که در موازات دنیای واقعی کار میکند، آدم ها و شرکت های خود را دارد، زمین و مسکن و کازینو خانه های اعیانی و ماشین و هر چیزی که در دنیای واقعی وجود دارد. البته ما با یک دنیای مجازی متعلق به شرکت فیس بوک طرف نیستیم. و هر شرکت بزرگی دنیای خود را خواهد ساخت غول های تکنولوژی مثل مایکروسافت و گوگل و اپل و غول های سرگرمی مثل هالیوود و دیزنی هم همین طور. اخیرا مدیر شرکت دیزنی گفته بود که قصد دارد به شکل جدی وارد حوزه واقعیت مجازی شود و سرمایه گذاری کلانی هم انجام داده.

ولی بازیگران اصلی این داستان به نظرم این شرکت ها هستند: Nvidia که ۸۰ درصد بازار GPU یا پردازنده های گرافیکی را در اختیار دارد. این دنیای فراواقعی روی شانه های GPU قرار دارد و نقش آن مثل سیمان و بتن در دنیای واقعی است. شرکت بعدی متا( فیس بوک) است که با خرید استارتاپ های مرتبط و سرمایه گذاری کلان میخواهد پیشتاز این بازار باشد و تقریبا همه ی مردم جهان را با ۳ برنامه اینستاگرام، فیس بوک و واتساپ در اختیار دارد. شرکت مایکروسافت هم که روی هدست های AR  و VR  کار می کند در این بخش سرمایه گذاری کرده.

NFTهم موضوع دیگری است که به این بحث ما مرتبطه. اوایل کار NFT برای مالکیت آثار هنری به وجود امد مثلا من به عنوان یک نقاش تابلوی نقاشی خود را تبدیل به کد NFT می کنم طوری که به راحتی میتوان آن را فروخت و یک نفر دیگر هم آن را میخرد و صاحب اثر هنری میشود و بعدا شاید آن را در خانه ای که در متاورس میخرد بروی دیوار نصب کند. ولی موضوع NFTکمی به بیراهه رفته و شخصا نسبت به آن خوشبین نیستم الان در اینترنت مردم صدای کلاغ را به NFT تبدیل کردن و دارن میفروشن یک عده هم آن را میخرند ولی به احتمال زیاد این حباب خواهد ترکید و NFT صرفا برای آثار هنری که یونیک است به درد میخورد.

بن بست بایولوژیک:  اما یک بن بست واقعی برای به چالش کشیدن این ایده وجود دارد و آن هم واقعیت بایولوژیک است. خیلی مسخره س وقتی ما هدست و عینک خود را زده ایم و توی یک رستوران هستیم یهو باید سیستم را قطع کنیم و بریم دستشویی چالش بایولوژیک شاید در آینده حل شود محدودیت های زیستی مثل غذا خوردن و تولید مثل و دفع و … از بین بره یعنی احتمالش وجود داره.

چالش هدست: سال ۲۰۱۴ زمانی که فیس بوک شرکت Oculus را با ۲ میلیارد دلار خرید همه تعجب می کردند که این چه کار احمقانه ای بود که فیس بوک انجام داد ولی دیدگاه زاکربرگ و دوستانش در خصوص آینده ی متاورس بسیار روشن و شفاف بود این شرکت با تولید هدست های VR بی شک یکی از ارکان متاورس است. با این کار فیس بوک از رقیبانش در این حوزه جلو افتاده شاید رقیب اصلیش شرکت مایکروسافت است که در حوزه ساخت این هدست ها فعال است. اما تعداد هدست های موجود فعلی ۷ میلیون عدد است که این تعداد برای حضور گسترده مردم در متاورس کافی نیست، تا زمانی که این تجهیزات به تولید انبوه نرسد و طبقه متوسط نتواند از آن بهره ببرد متاورس فراگیر نمیشود.

به نظرم شرکت یا استارتاپی که بتواند به نحوی خود را با این موضوع گره بزند میتواند آینده ی خوبی داشته باشد و مردم جهان خواه ناخواه متاورس را تجربه خواهند کرد. اما این که تا چه حد میتواند فراگیر شود معلوم نیست. اگر صرفا Gamer ها به آن روی خوش نشان دهند محدود میشود ولی اگر متاورس مثل اینترنت تبدیل به بستری برای انجام همه کارها شود میتوان به آینده ی آن خوشبین بود.

بهترین لپ تاپ های گیمینگ، سلیقه یا واقعیت؟

پ ن : کمتر پیش می آید که من در مورد شغلم و حرفه ام اینجا مطلبی بنویسم، مثلا از بهترین لپ تاپ های بازار بگویم یا جدیدتری کارت گرافیک Nvidia را معرفی کنم و … یک دلیلش این است که چنین مطالبی در سایتهای مختلف فارسی و انگلیسی ارایه میشود و صحبت کردن در مورد آن اضافه گویی است. و دلیل دوم و مهم تر این است که من برای فاصله گرفتن از محیط کار و قرار گرفتن در یک فضای شخصی اینجا مینویسم و تمایل ندارم بعد از ۱۰ ساعت سروکله زدن روزانه با کامپیوتر و بازار کامپیوتر باز هم اینجا به این موضوع بپردازم. 

من شنونده پادکست بینوشا کست هستم و گاهی اوقات هم ویدیوهای آن را از یوتیوب دنبال میکنم این کار را صرفا برای این انجام میدهم که از بازار کامپیوترو اخبار تکنولوژی اطلاع پیدا کنم و به قول معروف خود را به روز کنم.چند روز پیش ویدیویی را در مورد بهترین لپ تاپ های Gaming سال ۲۰۲۱ دیدم که خیلی تعجب کردم   اول اینکه لپ تاپ ها هیچ دسته بندی خاصی نداشت مثلا لپ تاپ گران قیمتAsus Zephyrus یا MacBook Pro با Acer Nitro5  یا Lenovo Legion مقایسه شده بودند. دوم اینکه در خیلی از اوقات میزبان برنامه میگفت که من به این لپ تاپ علاقه دارم یا خوشم میاد و یا باهاش حال میکنم و … برخلاف چیزی که انتظار داشتم لپ تاپ Legion را در ردیف اول قرار داده و لپ تاپ خوب Acer Nitro5 که به نظرم از همه لپ تاپ های هم رده ی خودش بهتر است ر در ردیف ۵ یا ۶ گذاشته بود و یا اصلا اسمی از برند MSI نبود. همین حال یعنی ۱۵ دیماه ۱۴۰۰ ما توی فروشگاه لپ تاپ ACER i7-10750H/16GB/1TB+256GB SSD/GF GTX 1650TI 4GB را داریم که قیمتش با یک هدست و پدموس و موس گیمینگ که خودش سه میلیون تومان می ارزه حدود ۳۳ میلیون تومان است که به نظرم بهترین لپ تاپ در رده خودش است یعنی لپ تاپ های میان رده گیمینگ.

مدلی که بینوشا به عنوان بهترین لپ تاپ معرفی کرده بود از بدترین مدلهایی بود که امسال ما توی فروشگاه داشتیم تو همین ۳ ماهه اخیر ۵ یا ۶ مورد را به خاطر داشتن پیکسل سوخته مرجوع کردیم بگذریم از اینکه بیشتر از ۵ پیکسل سوخته شامل گارانتی میشود و … صفحه نمایش بعضی لپ تاپ ها روهم با هماهنگی شرکت گارانتی کننده تعویض کردیم. تعداد خرابی های این مدل نسبت به همه لپ تاپ ها بیشتر بود.

در پایان معرفی لپ تاپ ها میزبان برنامه می گفت که در هر حال این سلیقه من بوده و ممکن است شما سلیقه یا نظر دیگری داشته باشید و با این جمله خودش را از همه مسئولیت های ممکن خلاص کرد. در حالیکه ما توی بحث های فنی چیزی به نام سلیقه نداریم شما باید مثل سایت How To Geek این لپ تاپ ها را با معیارهای مختلف و دسته بندی های مختلف مقایسه میکردید و نظر من و سلیقه ی من توی اینجور مقایسه ها کاربردی نداره اگر بحث هنر و موسیقی در میان بود میگفتم بله حق با شماست به عنوان مثال من به نقاشی  سبک رئالیسم و کارهای ایلیا رپین علاقه دارم و به نظرم او از همه نقاش ها حتی ون گوگ و داوینچی هم بالاتر است. کسی نمیتواند بگوید تو اشتباه میکنی چون این سلیقه من است که این سبک و این نقاش را دوست داشته باشم.

در هر حال من مقایسه سایت How To Geek  را که برای لپ تاپ های سال ۲۰۲۱ انجام داده بود میپسندم و اتفاقا به نظر این سایت هم Acer Nitro5 در رده اول لپ تاپ های زیر ۱۰۰۰ دلار قرار دارد یعنی همون پیش بینی که من و همکارام از روی تجربه و نه تحقیق و آنالیز حدس میزدیم.

 

دیتا ماینینگ شخصی

ما آدمها در بعضی چیزها خوب نیستیم و همین باعث میشود که این کارها را به کامپیوتر بسپاریم. دیتا ماینینگ و ماشین لرنینگ و … از جمله این ابزارها هستند که میتوانند حجم داده ی زیادی رو به منظور یافتن تحلیل درست پردازش کنند. اگر چه تصور اینکه انسان بتواند داده های زیادی را در هر موضوعی بررسی کند زیاده روی است ولی قطعا میشود از کامپیوتر درس های زیادی گرفت.

انسان ها اغلب در مورد تصمیم هایی که میخواهند بگیرند صرفا به یک یا دو فاکتور کلیدی اکتفا میکنند. مثلا وقتی میخواهند ماشین خود را عوض کنند صرفا به قیمت توجه می کنند و عملا نمی توانند ۲۰ یا ۳۰ فاکتور مهم را در کنار هم قرار دهند و بر اساس امتیاز دهی تصمیم بگیرند. در خصوص تغییر شغل،ازدواج،مهاجرت و سایر موضوعات هم همین است. کمتر کسی ۲۰ یا ۳۰ فاکتور کلیدی را مشخص میکند و بر اساس امتیاز دهی و وزنی که به هر فاکتور باید بدهد تصمیم می گیرد. 

شاید شما به این روش ایراد بگیرید که این خود نوعی کمال گرایی است ولی انتخابی که مد نظر من است بین یک یا صفر نیست. مثلا شما برای تغییر شغل ۳ گزینه دارید که در نهایت یکی را باید انتخاب کنید حالا این کار بهتر است با در نظر گرفتن تعداد فاکتورهای زیادی انجام شود قضیه همین است، نه اینکه بگوییم خوب من یک موقعیت یا پیشنهاد را بررسی میکنم و ازش ایراد میگیریم و اون رو میزارم کنار در واقع باید این روش را بین انتخابهای موجود انجام داد. 

شاید با خودتان بگویید که این توصیه ها از سر شکم سیری است و ما همیشه یک انتخاب داشته ایم اونهم به زور. ولی من این رو قبول ندارم چون اعتقاد دارم انتخاب های ما در زندگی متنوع هستند و اگر در موقعیتی هستیم که تنها یک گزینه داریم ناشی از ضعف و یا مشکل ماست که باید آن را حل کنیم چون قرار گرفتن در چنین موقعیتی عموما باعث شکست ما میشود.

مغز ما به دلیل تنبلی تنها ارزش اون تصمیم در لحظه را بررسی میکند برای مثال در انتخاب شغل (به صرف داشتن چند گزینه برای کسب درآمد) همه ی این نکات مهم هستند: .حقوق ماهیانه ٫ محیط کاری و جو شرکت٫ مدیر شرکت چه جور آدمی است٫ شانس پیشرفت در اون شرکت٫ همسو بودن با سابقه کاری٫ بیمه و سایر و تسهیلات٫محل شرکت و فاصله اون تا خونه٫ سابقه و قدمت شرکت٫رضایت کارکنان سابق شرکت٫ ساعات کاری شرکت و….

اگر چه انسان نمی تواند دیتای زیادی در خصوص تصمیم هایی که میخواهید بگیرد جمع کند ولی تا همین حد کافیه یعنی برای انتخاب های مهم زندگی باید بر اساس حداقل ۱۰ فاکتور کلیدی تصمیم بگیریم نه صرفا تکیه روی یک مورد. شاید از افراد مختلف این جمله ها را شنیده باشید که من در عرض ۱۰ دقیقه تصمیم گرفتم خونه یا ماشین بخرم یا با اولین نگاه عاشق شدم و ازدواج کردم یا هر چه باداباد و من آدم اهل ریسکی هستم و جرات دارم که سریع تصمیم بگیرم یا من با قلبم تصمیم میگیرم و… ولی به نظرم خیلی از این حرف ها اشتباهه. اینکه من صرفا شانس آوردم و بدون فکر و تکیه بر یک فاکتور تصمیم گرفتم  و موفق شدم دلیل نمیشه که این ذهنیت را به عنوان وحی منزل به دیگران توصیه کنم مثلا اگر من در قمار و شرط بندی برنده شوم از فردا به مردم بگویم شما هم قمار کنید چون من برنده شدم. 

در نهایت باید بگم در نظر گرفتن فاکتورهای مختلف باعث بالا رفتن شانس موفقیت میشود و همین به نظرم کافیه. اینکه یک آدم ورزشکار زودتر از یک آدم معتاد بمیرد دلیل نمیشه که ما ورزش نکنیم و ورزش رو بی فایده تلقی کنیم. هر چند که ما نمی توانیم دیتای بزرگ را آنالیز کنیم و این وظیفه دشوار را به کامپیوتر سپرده ایم ولی بررسی حداق ۱۰ فاکتور کلیدی برای تصمیم های سرنوشت ساز زندگی وقت زیادی از ما نمی گیرد و قطعا هر کسی روی کاغذ و یا فایل Excel میتواند آن را بررسی کند.