تورگینف و تفاوت نویسندگان

مشغول خواندن کتاب خاک بکر نوشته ی تورگینف هستم. یک کتاب ۴۵۰ صفحه ای عالی و منسجم مثل سایر کتابهای تورگینف. اصلا مگر می شود تولستوی ، داستایفسکی ، تورگینف و سایر بزرگان روس چیزی بنویسند و کسل کننده باشد؟

به این موضوع فکر میکنم که در آن سالها کتاب مهمترین رسانه ی صوتی و تصویری موجود بوده است! چون چیزی به اسم سریال و فیلم و تلویزیون نبوده و نویسندگان نیز مردم، شخصیت ها، وقایع، مناظر و همه چیز را به ناچار با کلمات به تصویر کشیده اند یعنی فقدان چیزی به اسم دوربین باعث شکوفا شدن ادبیات داستانی شده است. طوری که برای مثال تولستوی ۴۰۰ شخصیت را در یک کتاب جا میدهد و یاشار کمال ۱۵ صفحه کامل یک منظره را توصیف میکن قطعا این توصیف ها با دوربین ساده تر و البته سطحی تر خواهد بود.

یادم میاد وقتی داستانهای یاشار کمال را می خواندم تمام  روستاها و کوه های ترکیه را میشناختم واحساس میکردم در میان این دهقانها زندگی کرده ام.

شاید این نظر من را سخت گیرانه یا اشتباه بدانید ولی فکر میکنم نویسنده نه با حمایت دولت و جایزه هایش نویسنده خواهد شد و نه با رفتن به کلاس نویسندگی و دوره های آموزشی. اینکه یک نویسنده چیزهای خوشایند حکومت بنویسد و مورد حمایت وزارت ارشاد و … قراره بگیرد نویسنده نمیشود. نویسنده باید جایزه ی خود را از مردم بگیرد و نه از دولت و حکومت.

یک زمانی استالین گفته بود هر ایدوئولوژی بدون هنر محکوم به شکست است. بعد از انقلاب روسیه و مرگ لنین و فرار تروتسکی انجمن دولتی نویسندگان روسیه با حمایت استالین همه ی نویسندگان دگر اندیش را یا فراری داد و یا به زندان فرستاد. خوشحال نیستم وقتی در ایران هم از هنر سپری برای ایدوئولوژی ساخته میشود و حرفای استالین این بار از ایران به گوش میرسد. افسوس که هنر و ادبیات فعلی به جای اینکه پیشرو باشد دنباله رو است . دنباله رو رسانه ها حکومتی یا توصیه های مقامات .

به نظرم نویسنده در مرحله اول باید آزاد باشد و نه تحت اختیار حکومت او باید چیزی را که میبیند بنویسد و نه چیزهایی که مورد استقبال فلان رییس و فلان وزیر است. شما را ارجاع میدهم به تعهد اهل قلم نوشته ی آلبر کامو.

به نظرم یک نویسنده یا ذاتا نویسنده است و با تمرین نوشتنش بهتر می شود و یا اصلا نویسنده نیست و هر کاری هم بکند چیزی عوض نمی شود. نویسنده باید قدرت تخیل زیادی داشته باشد، باید بتواند داستان سازی کند و داستان را پیش ببرد باید بتواند مخاطب را به هر شهر و کوچه ای که دلش میخواهد ببرد. نویسنده یودن یک مدل ذهنی منحصر به فرد است که ناشی از درون گرایی، تخیل و نبوغ است و من فکر نمی کنم این خصوصیات را بشود به کسی یاد داد.

ولی فکر میکنم اگر کسی از این ویژگی ها برخوردار است میتواند نوشته های خود را به نویسنده های بزرگ نشان دهد تا ایرادهایش را بگویند و یا شروع به نوشتن کند تا ایرادهایش توسط مخاطبان به نقد کشیده شود.

همچنان مشغول لذت بردن از شاهکار تورگینف هستم و نمی دانم این چیزها را اینجا برای چه نوشته ام و از کجا آمده است!