تعریف ساده ی عقل

عقل در ساده ترین شکل خود به معنی احتیاط است. میتوانید این احتیاط را مترادف با محافظه کاری بدانید ولی شخصا ترجیح میدهم که آن را به عنوان پیشگیری در قبال اتفاقات نام ببرم.

چند ماه پیش برای گرفتن وام برای شرکت مجبور شدیم یک بیمه نامه حوادث بخریم. خریدن بیمه نامه صرفا برای موافقت بانک برای اعطای وام بود وگرنه شرکت تمایلی به بیمه کردن اجناس موجود نداشت.

برای سریع گرفتن وام من با شتابزدگی جنس های مختلف و کالاهایی که اصلا در انبار موجود نبود سریعا به قیمت معادل وام در یک فاکتور خرید ثبت کردم تا شرکت بیمه از ما قبول کنه. ولی مدیرعامل شرکت با تکیه بر همان عقل و احتیاط مانع این کار شد و بیمه نامه را برای اجناس واقعی که در انبار داشتیم تنظیم کرد و نه کالاهای غیر واقعی.

به من گفت که به احتمال نیم درصد هم اگر آتش سوزی یا سرقت رخ دهد چه بهتر که کالاهای واقعی و موجود در انبار را بیمه کنیم، درسته که ما صرفا میخواهیم وام بگیریم ولی این خودش یک توفیق اجباریه.

در این دوسال که مشغول فعالیت در این شرکت هستم بارها شاهد محافظه کاری و عقل و احتیاط از جانب مدیران شرکت بوده ام و دیدگاهم نسبت به کسب وکار در حد کلان تغییر کرده است. به نظرم افراد موفق که به عقل تکیه کرده اند بیشتر جانب احتیاط را رعایت میکنند و این امر شاید از نگاه کارمندان جوان کسل کننده باشد ولی احساس میکنم اگر این کارمند جوان سکان هدایت شرکت را به عهده بگیرد با بی احتیاطی و شتابزدگی شرکت را به فنا می دهد.

آری عقل از جنس احتیاط و پیشگیری است.

وقتی به یک مهمانی نه چندان آرام و نه چندان دوستانه دعوت می شویم عقل به ما میگوید که بریا پیش گیری از هر نوع سوتفاهم به آنجا نرویم.

وقتی در آشفته بازار فعلی قیمتها سریعا عوض میشود عقل حکم می کند که احتیاط کنیم و زیر همه ی پیش فاکتورها بنویسیم اعتبار قیمتهای فوق مثلا ۲۴ ساعت است.

وقتی ماشین خود را پارک میکنیم عقل حکم میکند که از قفل فرمان یا پدال استفاده کنیم ولو برای یک ساعت.

وقتی موسسه های مالی و اعتباری بی اعتبار هر روز مثل قارچ سر درمیارن و سودهای بالایی به مشتریان می دهند عقل حکم میکند که احتیاط کنیم و پولمان را در این موسسات نگذاریم.

محافظه کاری و ثبات و احتیاط کلمات نفرت انگیزی برای نسل جوان هستند ولی باور دارم سعادت و آرامش تنها در سایه ی این کلمات امکان رشد و نمو دارد.

در پایان باید بگویم:

تعداد موفقیت هایی که با ریسک و بی احتیاطی به دست آمده  بسیار کمتر از شکست هایی است که به واسطه همین دو مولفه به دست آمده است.