کودکی-جایزه-دولت

کودکی

بچه که بودیم از گرفتن جایزه خوشحال می شدیم، حاضر بودیم همه درسهایمان 0 بشود ولی جایزه بگیریم، جایزه میتوانست تمام مشکلات ما را حل کند . شاید به همین خاطر بود که کارت های صدآفرین زیادی به ما می دادند و نفرات اول را سرصف تشویق میکردند و ما برای درس خواندن انگیزه پیدا میکردیم و خود ما تمام قضیه بودیم! در درس خواندن ما کلیه قضیه هستیم یعنی می توانیم تنهایی در اتاقی بنشینیم و درس بخوانیم و نمره خوب بگیریم بدون هیچگونه ضریب اشتیاه و ریسکی یعنی 2+2 چهار میشود (جالب اینه که ما نفرات اول کنکور را که یک سال خودشان را حبس کرده و درس میخوانند و روی یک مسله قطعی زمان خود را سرمایه گذاری کرده اند نابغه میدانیم و آرزو میکنیم جای آنها باشیم!)

بزرگی

بگذارید کودکی را رها کنیم و به دنیای بزرگترها برویم و به دنیای کسب و کار برویم، جایی که ما نمیتوانیم به تنهایی بنشینیم و تلاش کنیم و ما تمام قضیه نیستیم جایی که ما فقط درصد کمی از بازار و چرخه کسب و کار هستیم ، ما باید مشتریان خود را راضی کنیم حتی اگر بهترین محصول را داشته باشیم باید جایزه هایمان را با فروش بیشتر مشتریان بیشتر و کسب و کار محکم تر بسازیم .کسی به تلاش ما جایزه نمیدهد از کارت صد آفرین هم خبری نیست مراسم و شو هم در کار نیست . کسی به شکستها و مشکلات ما هم توجه نمی کند خلاصه اینجا جای کودکی کردن نیست .

دولت نادان

بدبختی زمان شروع می شود که دولت شامل دانشگاه ها و پارک های فناوری و مراکز رشد و بنیاد نبوغ و نخبگان و اختراع و سازمانهای عریض و طویل و مزخرف و آلوده به جیره و مواجب دولتی که اگر یک ماه حقوقشان قطع شود به زمین و زمان دشنام می دهند نقش سازمان دهندگان و متولیان بخش خصوصی ر ا بازی میکند کسی که معتاد به جیره و مواجب مفت از خزانه نفت هست باید برای بخش خصوصی نطق کند . کمدی از این بامزه تر هم سراغ دارید؟ آنها هنوز نفهمیده اند که بخش خصوصی باشعورتر و آگاه تر و متخصص تر از بخش دولتی است و اگر بدنه دولت و بخش خصوصی را به عنوان دو فرد یا دو شخص در نظر بگیریم، هنوز درک نکرده اند که یک احمق نمیتواند یک آدم عاقل را مدیریت کند و مجبور است او را هم شبیه خودش احمق کند.

بازگشت به کودکی

پارک های فناوری و ادارات و مراکز مختلف بی مصرف و نفتخوار مراسم شو برگزار می کنند شرکت ها را برنده اعلام میکنند به اشخاص مختلف جایزه میدهند و آنها هم خوشحال و خندان به خانه برمیگردند دقیقا شبیه روزهای مدرسه .

داینامیک سیستم (حلقه مثبت و نتیجه منفی)

بعد چه اتفاقی می افتد ؟ آیا این حلقه مثبت نیست ؟

بله این یک حلقه مثبت است روز به روز شرکت یا شخص خوشحال تر و جایزه هایش هم بیشتر میشود حلقه کاملا مثبت .  ولی آیا تمام حلقه های مثبت نتیجه مثبت دارند ؟ خروجی بعضی از حلقه های مثبت کاملا منفی است و منجر به Fail است خروجی حلقه فوق ترکیدن شرکت و شخص بعد از باد کردن فراوان است و روبرو شدن به واقعیت های عریان و زننده است واقعیت هایی مثل مقیاس و اندازه شرکت تعداد مشتریان سرمایه شرکت و…..

وارد شدن به این حلقه هر چند شهوت انگیز است ولی میتواند برای یک عمر مدل ذهنی یک انسان را مسموم کند.

شغل بعضی از کارمندها برگزاری شو و دادن جایزه و لوح و دادن آمارهای الکی و دستکاری شده به مقامات بالاتر است و البته حرف های مفت زدن یعنی دقیقا برای این کارها ماهانه پول میگیرند .

شغل ما چیست ؟