فیلم نهم آوریل

پ ن :‌سعی میکنم هر کار کوچکی را که دیگران از آن گریزان بودند انجام دهم و هر کاری که همه برای انجام دادنش یورش بردند رها کنم

فیلم April 9th فیلم معروفی نیست و امروز هم به عادت جمعه ها این فیلم را نگاه کردم اصلا هم توصیه نمی کنم که آن را نگاه کنید چون یک فیلم متوسط است. این فیلم یک فیلم جنگی مربوط به 9 آوریل 1940 است زمانی که ارتش آلمان به دانمارک حمله می کند. تصور کنید ارتش تا دندان مسلح آلمان به نیروهای ضعیف دانمارک یورش می برد٫ در پایان فیلم چند نیرو که یک دسته را تشکیل میدهند با آلمانها درگیر شده و داستان فیلم حول این دسته کوچک است این دسته کوچک با تمام نیرو با آلمانها می جنگد و در آخر هم تسلیم می شود. در سکانسهای جنگی این دسته کوچک نظامی با نظم و دقت خاصی وظایف کوچک و بی مصرف خود را انجام می دادند بی مصرف از این نظر که در مقابل ماشین جنگی آلمانها اونها شبیه حشره بودند.

ولی همین انجام کارهای کوچک و اجرای تصمیمات ستوان پرتلاش آنها چیز جالبی بود با خودم فکر کردم آیا میشود در هر گونه بحرانی من وظایف کوچک خودم را به درستی انجام دهم و آلوده افکار پوپولیستی یا چسپیدن به تخیلات و یا انجام کارهای غیرضروری نشوم این امور برای افرادی که در سالهای دوری زندگی میکردند بدیهی بود چون انها نه بلند پرواز بودند ونه اهل حرف زدن بلکه با سخت کوشی و با عمل گرایی به انجام امور عینی و عملی می پرداختند و در واقع مشغول انجام میکرواکشن بودند و برایشان ناراحت کننده نبود اگر 1 ساعت تمام را مشغول وصله زدن یک کفش باشند یا تمام چاقوهای خانه را تیز کنند و یا پای همسرشان را 2 ساعت ماساژ دهند تا پایش خوب شود این کارها در تصورات ذهنی ما کارهای کوچک- به درد نخور و نامربوطی است و اصلا حوصله بر است.

ما تنها دوست داریم کاری را انجام دهیم که بزرگتر از کارهای معمولی باشد٫ ٫ خارج از لیاقتمان باشد٫ و در یک کلام نتوانیم انجامش دهیم و فقط بخواهیم در موردش حرف بزنیم و یا آن را نیمه کاره رها کنیم.

ولی به این باور رسیده ام که زندگی انجام همین امور دقیق و کوچک است و میخواهم بیشتر و بیشتر به این امور بچسپم  و آن را به نحو احسن انجام دهم.دوست دارم فارغ از هیاهو و فارغ از هیجان و فارغ از سرعت اطرافیان و دنیا و فارغ از هر گونه فشاری از هر ناحیه ای به انجام این امور کوچک و به خیال مردم کارهای بی اهمیت بچسپم . هر روز آنها را انجام دهم.  یاد یک جمله از موراکامی در داستان سمسا افتادم:

عجیب است، نه؟ همه چیز در اطراف ما از هم میپاشد اما هنوز هم کسانی هستند که به فکر یک قفل خرابند و کسانی که حاضرند در این وضعیت بیایند و آن قفل را تعمیرش کنند. شاید درستش همین باشد. شاید زحمت کشیدن روي چیزهاي کوچک تنها راه زندگی در جهانیست که داردفرومیپاشد. عشق سمسا – موراکامی –

چرا بعضی کارها کوچک به شمار می آید در حالیکه اصلا کوچک نیست؟ و چرا بعضی کارها که به بزرگی و شهرت مشهور شده ولی اصلا به درد بخور نیست ؟

 

منتشرشده توسط

Donkishot

فواد انصاری هستم کسی که تمام طول عمرش در مقایسه با عمر هستی و قدمت زندگی به اندازه ی چشم بر هم زدنی نیست و زندگیش یک سنگریزه ی کوچک بین دو عدم و دو سیاهچاله است. ولی این سنگریزه میخواهد خود به زندگیش معنا دهد و آن را باز تعریف و تغییر شکل دهد. foad.ansary@gmail.com

2 دیدگاه برای «فیلم نهم آوریل»

  1. فواد جان سلام
    خوشحالم که دوباره فرصتی دست داد تا نوشته های الهام بخش تو رو بخونم و ازت یاد بگیرم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *