پ ن :
این نوشته را یک صوفی و یا تارک دنیا ننوشته است و با خواندنش نگویید تو نمیفهمی که هیجان چه لذتی دارد من تمام هیجانهایی که درپایین اشاره میکنم تا سرحد مرگ و جنون چشیده ام.
متن:
میخواهم چند خطی را در مورد هیجان صحبت کنم. من هم مثل همه افراد هیجان را دوست دارم هیجان به سرعت هیجان ناشی از خوردن نوشیدنی الکلی هیجان در ورزشهای رزمی و هر نوع هیجان دیگری که همه میشناسیم اما دلیل نمیشود که در مورد حماقت هیجان ننویسم!
به نظرم قضیه هیجان عمیق تر از این حرفهاست هیجان به خودی خود یک لذت کوتاه مدت و موقت است که به هیچ وچه این لذت قابل تکیه نیست. مستی که ما میشناسیم فقط با مشروبات تعریف می شود ولی آیا واقعا همین طور است؟ هیجان و لذت کوتاه مدت چیست :
کسی که مواد مخدر را تجربه میکند زندگی و آبرو را با یک ساعت لذت تعویض میکند
مشروب حال خوشی برای یک ساعت یا چند ساعت به ما میدهد
کسی که صرفا برای سکس و زیبایی و پول ازدواج میکند و سرمست است احتمالا به مدت یکسال خوشبختی را حس خواهد کرد و بعد از آن مستی او خواهد پرید
یک بوکسر درون رینگ که با یک ضربه محگم سرمست میشود راندهای آخر را به دلیل تقسیم نکردن توان و انرژی خواهد باخت
ما از یک جمله کوتاه تلگرامی مست میشویم ولی کتابها را نمی فهمیم
ما با قرعه کشی در بانک و جایزه های مختلف مست میشویم
با رفتن به باشگاه بدنسازی و فشار دارو و مکمل مستی یکساله را تجربه میکنیم و بعد از آن مستی ما میپرد و سلامتی را هم باخته ایم
ما در زمین فوتبال با یک دریبل زیبا و یا زدن گل زیبا مست میشویم ولی برنده صرفا کسی نیست که زیبا بازی میکند
ما با خریدن یک محصول گران قیمت که خارج از توان ماست مست میشویم و تا چند سال زیر بار قرض میرویم
ما با هزینه ها ی گزاف آرایش و زیبایی مست میشویم و روکش زیبایی بروی مغزهای پوسیده خود میگذاریم
در بیزنسها هم شرکتهای کوتاه مدت را داریم که از مستی لذت میبرند و بعد از دو سال ناپدید میشوند
قهرمانهای ورزشی و بازیگران مطرح هم این مستی و ناپدید شدن را تجربه میکنند
به هر چیزی که نگاه میکنم یا هیجان و مستی و دید کوتاه مدت در آن نمود دارد یا بلوغ و دید بلند مدت و تداوم
لطفا اگر کسی را دیدید که سرمست بود وشما را به هیجان دعوت کرد از او بپرسید چه هزینه ای باید بدهم و چقدر سرمست خواهم ماند در چه بازه زمانی؟
کاش مستی فقط در شراب بود نه در تمام رفتارها و زندگی ما. بدون شک آسیب مستی شراب کمتر از این موارد و صدها مورد دیگر است.در ایران رییس جمهور مست – مربی فوتبال مست – بازیگر مست- استاد دانشگاه مست – دانشجوی مست – نویسنده مست- شرکتهای مست – رسانه ی مست – که به جای شعور فقط شور دارند. هر گوشه ای را نگاه میکنم مستی را میبینم که البته مشروب نخورده است!
علاقه ی زیادی به خیام داشتم ولی حالا اصلا شعرهایش را نمی فهمم. تشویق به مست بودن و نگاه کردن به دنیا به صورت کوتاه مدت خوشبختی می آورد ولی برای چه بازه زمانی؟ کسی که هدفی در زندگی دارد و عاشقانه زندگی میکند نیازی به مستی ندارد او سعادت خود را در یک بازه طولانی می سنجد نه در یک دقیقه و یک ساعت و یک روز باختن زندگی برای خوشحالی و هیجان در کوتاه مدت به نظر احمقانه می رسد چون هیجان کوتاه مدت و موقت است و جالب این است که اساسا مهم نیست. ما شریک عاطفی خود را برای چه بازه زمانی میخواهیم؟ یک روز یک سال یک عمر ؟ بهتر است اینجا به یک داستان کوتاه از پاولو کوییلو اشاره کنم:
برای اینکه یک ساعت با مردی بگذرانم، ۳۵۰ فرانک سوییس میگیرم. در واقع اغراق است. اگر در آوردن لباسها را حساب نکنیم و تظاهر به محبت و صحبت دربارهی مسائل پیش پا افتاده و لباس پوشیدن را، کل این مدت میشود یازده دقیقه رابطهی جنسی.
یازده دقیقه. دنیا دور چیزی میگردد که فقط یازده دقیقه طول میکشد. به خاطر این یازده دقیقه است که در یک روز ۲۴ ساعته (با این فرض که همهی زن و شوهرها هر روز عشقبازی کنند، که مزخرف است و دروغ)، مردم ازدواج میکنند، خانواده تشکیل میدهند، گریهی بچهها را تحمل میکنند، مدام توضیح میدهند که چرا دیر آمدهاند خانه، به صد تا زن دیگر نگاه میکنند با این آرزو که با آنها چرخی دور دریاچهی ژنو بزنند، برای خودشان لباسهای گران میخرند و برای زنهایشان لباسهای گرانتر، به فاحشهها پول میدهند تا جبران کمبودشان را در زندگی زناشوییشان بکنند و نمیدانند این کمبود چیست. همین یازده دقیقه، صنعت عظیم لوازمآرایش، رژیمهای غذایی، باشگاههای ورزشی، پورنوگرافی، قدرت را میگرداند. و وقتی مردها دور هم جمع میشوند، برخلاف تصور زنها، اصلاً راجع به زنها حرف نمیزنند. از کار و پول و ورزش حرف میزنند. یک جای کار تمدن ما ایراد اساسی دارد ..
صحبت اینجاست که روز به روز کارهای ما درقالب هیجان ولذتهای کوتاه مدت تعریف میشود و در بلند مدت همگی زندگی خود را می بازیم بدون شک به این مورد باور دارم,بین خوشبختی و عاقبت به خیری تفاوتی بزرگ است که اولی همان مستی و دید کوتاه مدت است و دومی از جنس بلند مدت.
بدبختی اینجاست که رسانه ها دولت ها و روزنامه ها و عموم مردم سوپراستارهای یک شبه و هیجانهای احمقانه را برای پر کردن جیب سرمایه داری و شرکتهای مختلف تحسین میکنند بنزین در موتور افقهای کوتاه مدت و سرمستی و دیوانگی می ریزند. و ما چون ابلهانی تهییج شده فقط از گنداب آنها مصرف میکنیم و مصرف ما بقای عمر آنها برای دوشیدن دوباره است.
و در آخر باید بگم:
خوشبختی ولذت یک پیک لحظه ای نیست که اگر بود بهترین نوع آن را با کوکایین همه میتوانیم تجربه کنیم و به عرش برویم زندگی یک بازه ی طولانی است که باید با هوشیاری و نه مستی از آن لذت برد.
بعدا میخواهم بیشتر در مورد افق کوتاه مدت و بلند مدت بنویسم.
عالی بود
واقعا دکتری ها دمت گرم خیلی خوشم اومد
دکتر! 🙂
نمیدونستم
کاملا وقوف داری به عرفان و نگاه تو میتواند همان پرتو گزرنده مهتاب در بوف کور باشد
بله زندگی رجاله ها و کسانی دنبال هوس و لذتهای مسخره هستند هیچگاه با زندگی پیرمرد خنزر پنزری
قابل قیاس نیست
درکل دنیا تخمی و پریود است و اینکه درون فرد از گنداب آرزوها اورا از هدف غایی خود دور میکند
قلوش شیرازی، . دید کوتاه مدت و بلند مدت ربطی به پیر و جوان نداره. اتفاقا از عرفان و صوفی گری هم متنفرم واشرافی هم بهش ندارم. دفعه بعد خواستی کامنت بنویسی سعی کن دو سه پیک کمتر بنوشی.
وسوسه مشروب و مستی پنج ماهه که داره مغزمو انرژیمو وقتمو میگیره و نمیتونم از پسش بر بیام..اتفاقات بدی پشت سر گذاشتم و زندگی تلخی داشتم دوس دارم برای یکی دوبار هم که شده چند ساعتی از غم دور باشم و مست باشم ..اگه کسی میتونه کمکم کنه به این شماره ففط پیامک بده..تشکر .
۰۹۳۰۲۴۵۱۴۳۳
ممنون جناب کیانی
سلام چقدر عالی بود عالی!!من در مستی از عشقم خیانت دیدم!!اون این مجالسو دوست داره ولی من لذتهای ناب را دوست دارم!!
ممنونم چشمه .
بهتره بگیم لذتهای بلند مدت را دوست دارم.
ما فازمون غمه ولی نخورده هم مستیم
عجب! 🙂
چرا
سلام فواد جان
این اولین کامنت من برای شماست. خوشحالم که درمورد این موضوع نوشتید. راستش درس مدل ذهنی رو تازه شروع کردم. این قضیهٔ مستی ذهن منو خیلی درگیر کرده. دیروز بعد از یه خلوت تقریباً یک ساعتهای که باخودم داشتم به این نتیجه رسیدم که هوشیارِ هوشیار هم نیستم.
شاید تا قبل از این فکر میکردم لذت رضایت و شادی باید همینطوری راحت و بیدغدغه به دست بیاد ولی کمکم دارم متوجه میشم توی این دنیا هرچیزی قیمتی داره و قیمت خوشحالی و رضایت سعی و تلاشه.
salam, age hameye badihayi ke didiyo gharare dar ayande bebini o bebakhshi o dar vaghe khodeto bakhshidi o joloy khoday bozorg bedoon hiich vabastegi hatta khanevade o lokht madar zad taslim khoda didi be eshghe haghighi daemi ya shayad maghtai o hamoon massti miresi ke hameye donya be cheshet ghashang mishe va zat zibay khoda o afarinesh barat roshan mishe o kam kam omidvaram bade in kara chizaye kheyli ghashangiyo tajrobe koni. khodanegahdar
….
کاش یا فارسی یا انگلیسی مینوشتی رفیق
سلام زینب جان
این پست خیلی خاک خورده و قدیمیه و نمیدونم چطوری به اینجا رسیدی خوشحالم که اولین کامنتت رو اینجا گذاشتی. هیچ لذتی بالاتر از هوشیاری نیست.
هوشیاری چجوری بدست میاد
نمیتونم خلاصه و به صورت کوتاه به این سوال شما پاسخ دهم ولی در یک پست جداگانه در موردش خواهم نوشت
سلام اسم من رضا هست من وقتی با دوست دخترم خیلی هستم و خیلی بهم خوش میگذره برا یک دقیقه مکث میکنم و بعد وز ان یک دقیقه هیچی نمیفهمم به نظرم بخاطر خوشحالی زیاد هست بنظر شما چی
سلام رضا جان نمیدونم شاید:)
سلام مطالب جالبی بود
ولی اگه یکی مثل من بخواهد برا مدتی مست باشه باید چه کار کنه یعنی میگم مشروب نخوره یعنی …
یعنی دارویی فرصی میوه ای چیزی نیست که بشه باهاش مست شک
باسپاس اگه کمک کتید
چرا باید به دست خودمون عقلمون رو از کار بندازیم؟
ممنون از مطلبی که گذاشتی فواد جان
متوجه شدم که تاکیدت بیشتر روی عقل و فکر هست دقیقا برعکس چیزی که بزرگایی مثل مولانا و حافظ گفتند تقریبا میشه گفت شما اونارو پشم فرض کردی!!
سلام رفیق. بله من پیر و محافظه کار شده ام و عقل رو ترجیح میدم
سلام داداش خدا سر شاهده تو عمرم چنین مطلبی ندیده بودم ببینمت سرتا پاهاتو میبوسم فدایییی داری شما دکتر نه بلکه سروری تاج سری ….خیلی تکان دهنده بود {درس زندگی یعنی این} …..داداش خدایی انرژی گرفتم….
خوشحالم که خوشت اومد
عالی بود ولی کنجکاوم که برای یه دفعه مستی رو تجربه کنم
یادت باشه این دنیا محل گذره
طوری که تو میگی همه باید خودشون رو وقف ماندگاری کنند
این آدما هسستند ولی کم
چیزی که من از خوندن زندگی صدها فیلسوف خوندم اصلن خوشایند نبود
زندگی همین خوشی های کوچک است
انجام کاری دوسش داریم و عشق میکنیم از اون لحظه
برای من گوش دادن به یک گروه موسیقی زنده ، ساعتی نقاشی کشیدن ، خواندن کتابی مهیج ، قدم زدن با کسی که دوستش دارم و….
و مهم نیست بعد اون لحظه چی میشه
جدایی ها مهم نیست مهم زندگی در این لحظس
مهم اینه اون کاری انجام بدی که ازش لذت میبری
مگه چقدر میخای زنده باشی
جاودانگی خیالی بیش نیست
مصرف هرویین و کوکایین هم شادی لحظه ای بی نهایتی داره ولی درنهایت باعث میشه که ما زندگی رو ببازیم. زندگی اونقدرها هم بی ارزش و کوتاه نیست که سرش قمار کرد و من هیچ کجا به جاودانگی اشاره نکردم. صحبت سراینه که زندگی رو فدای شادی کوتاه مدت نکنیم.
زندگی اونقدرها هم بی ارزش و کوتاه نیست که سرش قمار کرد ولی اونقدرا هم غرق در زندگی نشیم وآنچنان بسازیم در زندگی که گویا تا ابد خواهیم بود و با برنامه ریزی های زیاد زندگی رو زهر کنیم و اگر با این همه برنامه بازهم نشود بر می گردیم به همان قمار…
شادی های کوچک رو فراموش کنیم
به شخصه تجربه رو جزوی از زندگی میدونم گاهی وقت ها تا زمین نخوریم نمی توانیم بلند شویم گاهی وقت ها می دانیم اشتباه است ولی باید تجربه کنیم و به زمین بخوریم نمومش رو در یکی از کامنت ها دیدم ولی قطعا برنده ماراتن زندگی اونیه که تجربه های دیگران رو برای خودش پله کنه اما خیلی هامون بر این حس کنجکاو لذت جو نمی توانیم پیروز بشیم
و اینو همواره باید یادمون باشه همیشه انتخاب با خود ماست
راستی یادم رفت بگم
اون مثالایی که زدین غیر مستقیم میگه که برای ماندن در زندگی خیلی باید تلاش کرد (جاودانگی)
و اینکه خیلی از اون مثالها فدا کردنی وجود نداره بلکه خودشون نوعی زندگیه ورزش نکردن به خاطر از بین رفتن سلامتی مث راه نرفتن از ترس افتادنه
قرعه کشی ،فوتبال،خرید،جملات تلگرام و…فدا کردنی نیست توشون و انتخاب تو بعضیا دیگه با خود آدماس همسر زیبا ، خرید گرون یا پس انداز و انجام کاری مهم با اون پول و….
با اون توصیفی آقای پائلو کوییلو کردند خودشون از مشتری های پروپاق قرص خانومای …. هستن هیجانات نباید سرکوب بشن اون موقع دچار دوگانگی شخصیتی میشیم بلکه باید سعی کنیم کنترل شده بروز کنند
خودش یه پست شد
خخخخخخ
یه سوال
تست استعدادیابی به شیوه جانسون اوکانر
چطوریه ؟
چون کل سایت متممو گشتم ولی نگفته بود چه طوری باید انجامش بدم
انسان باید در خوشی هایش به فکر بدی های زندگی باشد ودر بدی ها به فکر خوشی ها،این یعنی هوشیاری.
وقتی زندگی امروز به سود توست و تو مستی،باید به این مسله اطمینان داشته باشی که روز به ضرر تو هم خواهد رسید.
بدی اگر نمیبود،خوبی معنی نداشت و برعکس،هردو باید باشند که چرخ دنیا بچرخه،پس بعد مستی ها ناراحتی ها نیز میرسند،باید نسبت به آن هوشیار بود
به عقیده و نظر من آدم اگه جنبه ی شراب یا هروئین و یا کوکائین رو داشته باشه
مصرفش اونقدرا ام بد نیست
مصرف اینا کمش ضرر نداره
بلکه کمی مفیدم هست.
اتفاقا همین جنبه دار هان که به بدترین نوع اعتیاد دچار میشن مخدر ها مثل لذت جنسی میمونه با شدت ده برابر شما چقدر میتونی قدرت جنسیت رو مهار کنی باید ده برابرش برای مخدر مایه بزاری و این قبل اعتیاده !!!! حالا انسانی رو تصور کن که به شدت گرسنس با خوردن غذا سیر میشه ولی بعد ۶ ساعت دوباره به غذا احتیاج پیدا میکنه اگه نخوره ضعف میاره چشماش تار میشن خوابش میگیره بی حال میشه یا حتی ممکنه غش کنه و تا دوباره غذا بهش نرسه مثل قبل نمیشه شما بدون غذا میتونی زندگی کنی! این میشه همون اعتیاد به همین خاطره ۹۹ درصد معتاد ها نمیتونن ترک کنن با یکبار استفاده از مخدر ها بدن به انجام دوباره تشویق میشه و این میشه شروع اعتیاد ولی سوال مهم اینجاست اصلا چرا؟؟ چرا باید لذت زود گذر با اثرات جبران ناپذیر رو ترجیح بدیم به زندگی واقعی درست مثل انسانی میمونه که ۴ سال دانشگاه درس میخونه و چهل سال زندگی مرفع و خوبی داره !!! حالا انتخاب با خودته زندگی واقعی یا توهمی زود گذر
سلام
دیشب من یه احساس مستی داشتم خیلی شدید بود چیزی هم مصرف نکرده بودم قبل از این که این طور بشم تو خونمون اتفاقای عجیبی میوفتاد وقتی حالت مستی پیدا کردم از ساعت ۹ شب تا موقعی که بخوابم طول کشید موقع خوب خونمون داشت منفجر میشد شاید این اتفاقا عادی باشه شایدم نه اسمم آیدی تلگرام هست اگه کسی تونست کمک کنه منطزرم.
آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر
کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد
زندگی همین سرمست بودن های کوتاه است
طولانی کردن و طولانی بودن ارزشی ندارد
زندگی همین کوتاه لذت بخش است
زندگی همین لذت هاست
نمیگویم آینده نگری بد است
ولی باید قبول کنیم
که همان آینده نگری هم خود لذتی کوتاست
زندگی یعنی لحظه لحظه لذت بردن
و سرمست شدن از هر شرابی
هرچند کوتاه
زندگی همین چرخش است
از مستی به هشیاری
از گرسنگی به سیری
اگر بخواهم معنایی برای زندگی بگویم
زندگی نه در گرسنگی ست نه در سیری
نه در مستی ست نه در هشیاری
زندگی آن لحظه بین است
آن لحظه ای که برای مست شدن می نوشی
زندگی آن حرکتی ست که آنجا میکنی و لذتی که می بری
هیچ لذتی پایدار نیست
این ذات ماست که دنبال بقا باشیم
اما خود میدانیم که این بقا
چقدر همه چیز را بی معنی میکند
بمانیم و بمانیم و بمانیم آخر که چه
زندگی آن جان کندن برای ماندن است
نه خود ماندن
گاهی باید چشم هارا بست
و از همین لحظه لذت های کوچک سرمست شد
درمان برخی درد ها زمان است
و درمان برخی زمان ها درد
من به جاودانگی اعتقادی ندارم و می فهمم که دنیا اگر برای ما ۱۰۰ سال هم طول بکشد باز تمام خواهد شد و خیلی سریع هم خواهد گذشت.
اما چون زندگی کوتاهه و چون جاودانه نیست دلیلی نمیشه که ما با هروئین و کوکائین یا مشروب و سیگار و سرعت زیاد در رانندگی کوتاه ترش کنیم
کوتاه سخن اینکه به قول روسو : آنچه زندگی را غیرقابل تحمل میکند عموما زیاده روی در خود زندگی است.
به نظر من گاهی باید مست شد
مغز انسان در اثر فهم زیاد و ریزه گیریهای بی مورد ایجاد افسردگی میکند
مستی برای مدتی کوتاه مغز را از آن فاز خارج ساخته و دوباره به حالت عادی باز میگرداند و
دریچه های مغزباز میشود و افسردگی رخ نمیدهد
زندگی همه اش دست ما نیست گاهی میدویم ولی نتیجه نمیگیریم و گاهی فراتر از ظرفیتها می اندیشیم که هرگز به آن نمیرسیم پس نباید ناراحت و افسرده شویم و راه نجات مستی است
اما زیاده روی در آن کاملن
اشتباه است چون صورت مسعله را پاک کردن است.مغز حتمن مشکلاتی دیده که به سمت افسردگی میل نموده و نباید با مستی مداوم خودرا از مشکلات غافل نمود.