رذل اثر آندره ژید

رذل و آهنگ عشق اثر آندره ژید

کتابی که من خوندم اسمش رذل بود ولی داستان دیگری به اسم آهنگ عشق هم در ادامه کتاب بود که اونهم نوشته آندره ژید بود و ترجمه ی خوبی بود اژ آقای غلی پاک بین و کاری از انتشارات جامی.

این اولین باری بود که چیزی از آندره ژید خواندم البته قرار بود مائده های زمینی را بخوانم ولی نتوانستم این کتاب را در کتابخانه پیدا کنم و به همین قناعت کردم. آندره ژید مثل امیل زولا و تولستوی و ولتر و بعضی از نویسنده های دیگر از طبقه اشراف و ثروتمند بوده است و توانسته است با فراغت بال بنویسد حتی در کتاب رذل مشخص است که کامل با زندگی اشرافی و پوچی ناشی از خوشی زیاد آشناست و آن را کامل لمس کرده است.

در داستان رذل قهرمان داستان مسئله مالکیت را بارها مورد برری قرار میدهد و این سوال را از خودش میپرسد که آیا واقعا مالکیت دامی بر پای او نیست و نباید از شر آن خلاص شد؟ او مدام آرزو میکند که بی چیز شود و شروع به نیست کردن سرمایه ی خود میشود.

این داستان تصورات فکری شخصی است که داستان زندگیش را چنان به زیبایی توصیف میکند که حتی اگر متوجه شوید که او نقش زیادی در مرگ همسرش داشته است و بارها او را تنها گذاشته و مشغول کارهای خود بوده باز هم متقاعد شده اید که او را دوست بدارید.

پس از مدتی او با شخص روشنفکری به اسم منالک آشنا می شود که شاید گفتگوهای آنها نقطه قوت این داستان متوسط باشد منالک در زمان حال میگذرد و عقیده ای به خاطرات و گذشته ندارد و بارها میگوید که انسان عاقل باید خود را از شر گذشته و یا هر نوع خاطراتی نجات دهد. به این فکر کرده ام که این ایده ی خوبی است و اتفاقا خودم جزو همین کسانی هستم که مثل منالک فکر میکنم.

با هم قسمتهای از کتاب رذل  را بخوانیم 

اموری که در نظر دیگران فوق العاده مهم می آید برای کسی که مرگ را به چشم خود دیده اهمیت ندارند و سایر امور هم که فاقد اهمیت می باشند برای او چیزی در نظر نخواهد آمد. مطالعات و معلوماتی که سربار روح کسی شوند عینا مثل پرده ای روح را می پوشانند. گاهگاهی این پرده کنار رفته و طبیعت و احساسات واقعی انسانی که در زیر آنها پنهان است آشکار می شود. ص 56 – رذل

 

فقط یک شب برای عشق هر چند بزرگ باشد کافی است که خود را ظاهر سازد و خاطره ی من اصرار دارد که تنها آن را مجسم کنم. در لحظه ی خوشی روح ما به یکدیگر ملحق گردیده بود و من گمان میکنم این لحظه در عشق فقط یک دفعه اتفاق می افتد و پس از آن روح بیهوده کوشش میکند که از آن رهایی یابد بدین جهت در صدد بر می آید که خوشبختی گذشته را تجدید کند. ولی افسوس هیچ چیز به اندازه ی خاطره خوشبختی مانع خوشبختی نیست و افسوس که من نمی توانم خاطرات آن شب را فراموش کنم. ص 66 – رذل

 

دانش هم زاینده ی زندگی وهم نابود کننده ی آن است. ص 88

 

بایستی به دیگران اجازه داد که خود را برحق بدانند زیرا داشتن این حق نداشتن چیزهای دیگر را جبران میکند. ص 88

 

اغلب مردم گمان می کنند در خودشان چیز مفیدی نیست. لذا درصدد بر می آیند که خود را طور دیگر وانمود کنند. هر کس ادعا میکند که به خودش شبیه است. هر شخصی اول خودش را سرمشق می داند و سپس تقلید میکند وکسی را برای تقلید انتخاب نمیکند. گمان میکنم که این هم چیزی است که در روحیات بشر قابل مطالعه است هیچکدام جرات ندارند ورق را برگردانند قوانین تقلید را من قوانین ترس می نامم. آنها از تنها شدن می ترسند وبدین جهت در صدد کشف خود بر نمی آیند این اختلال اخلاقی به نظر من زننده و نفرت آور است حتی از نامردی و بی غیرتی نیز پست تر است. با این وجود ابداع و ابتکار زاییده ی تنهایی است. اما چه کسی در اینجا در صدد ابداع بر می آید؟ ص 97

یک پاراگراف زیبا هم از داستان آهنگ عشق در ادامه همین کتاب 

این داستان من رو یاد داستانهای کوتاه تولستوی و چخوف میندازه و فکر میکنم که آندره ژید تحت تاثیر ادبیات روسیه بوده حداقل در این داستان

سعادتی را که بر اساس بی خبری من از دنیا و غمهای مردم دنیا استوار شده باشد نمی خواهم. یقین دارم خیلی چیزهای نامطبوع وجود دارد که به من نمی گویید و مرا از آن غافل می گذارید. آنچه من اکنون از شما می طلبم خوشبخت کردن من نیست آگاه کردن من است.  ص 190 – آهنگ عشق

منتشرشده توسط

Donkishot

فواد انصاری هستم کسی که تمام طول عمرش در مقایسه با عمر هستی و قدمت زندگی به اندازه ی چشم بر هم زدنی نیست و زندگیش یک سنگریزه ی کوچک بین دو عدم و دو سیاهچاله است. ولی این سنگریزه میخواهد خود به زندگیش معنا دهد و آن را باز تعریف و تغییر شکل دهد. foad.ansary@gmail.com

2 دیدگاه برای «رذل اثر آندره ژید»

پاسخ دادن به donkishot لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *