حقوق کودک و معرفی پادکست دفیله

پ ن: به تازگی کتاب رساله درباره ی آزادی نوشته جان استوارت میل رو خوندم. گاهی اوقات خوندن کتاب ملال آور میشه اونجا که در مورد حقوق فرد و جامعه و زنان و کودکان و کارگران و … توضیح میده و اینکه مذهب باید از سیاست و حکومت جدا باشه و خیلی از بدیهیات دیگر. بعد با خودم میگم این موضوعات برای یک اروپایی بدیهیاته و من به عنوان یک ایرانی فقط اسمشان را شنیدم و اینقدر شنیدم و در موردش خوندم که فکر میکنم از چنین حقوقی برخوردارم.

غافل از اینکه به قول عامیانه آنچه که برای اروپا خاطره است برای ما آرزوه. استوارت میل اینها رو ۲۵۰ سال پیش نوشته و غرق در این اندیشه میشم که ما چند سال عقبیم؟ ۵۰ سال ۱۰۰ سال ۲۰۰ سال هزار سال! نمیدونم. جالب اینه که مترجم به جان استوارت میل گیر داده که او با توجه به نفوذ کلامی و فکری که در حکومت و بین روشنفکران داشته چرا در خصوص استعمار انگلستان مطلبی منتشر نکرده و یا اعتراضی نکرده است و …. کسی نیست بگه خودت چرا به ظلم و خفقان موجود اعتراضی نمیکنی؟

پادکست دفیله

دِفیله به معنی رژه رفتنه و یکی از روش‌های قدیمی برای تشخیص هویت مجرما بوده. توی این روش پلیس طی روزهای خاصی از هفته زندانی‌های تازه‌وارد رو توی محوطه زندان شهر جمع می‌کرده و اونارو از مقابل مأمورای کلانتری‌ها، زندانبانا و زندانی‌های قدیمی عبور می‌داده یا به عبارتی، دِفیله می‌کرده تا به این‌وسیله، زندانیای فراری یا سابقه‌دار شناسایی بشن. تابلوی هواخوری زندانیان، اثر ونسان ونگوگ، نمونه‌ای از دِفیله زندانی‌هارو به تصویر کشیده.

https://cdn.isna.ir/d/2019/05/04/3/57871895.jpg

چند ماهی میشه که با پادکست دفیله آشنا شدم. پادکست دفیله موضوعات حقوقی رو با بیان ساده و البته دقیق توضیخ میده کاری که نتیجه زحمات ضرغام نره ئی است. از شماره های منتشر شده پادکست که اکثرشو گوش دادم میشه به این ها اشاره کرد:

اسیدپاشی، دفاع مشروع، تراجنسی، حقوق کار، جرایم سایبری، خشونت خیابانی، ازدواج و طلاق، حقوق مصرف کننده، جرم در قاب رسانه، حقوق کودک.

آخرین اپیزود این پادکست در مورد حقوق کودک است که با داستان غم انگیز و تاسف بار قمار با گلادیاتورهای کوچک شروع میشه. البته این یک داستان هالیوودی نیست. این یک گزارش مستند از دروازه غار تهران و محله هرندی است که در بهمن ماه ۹۸ در روزنامه همشهری چاپ شده. داستان بچه های بی سرپرست و بد سرپرستی که به خاطر چند هزار تومان و گذران زندگی به جان هم می افتند و موجبات تفریح سایر خلافکاران و معتادان میشوند تا بساط شرط بندی آنها برقرار باشد.

حقوق کودک

اما از کنوانسیون جهانی حقوق کودک آغاز کنیم. مثل هر قانون بین المللی دیگری ما باید آن را با شرع و قانون خودمان بسنجیم. شورای نگهبان آن را بررسی میکند که خدایی نکرده این قوانین مخالف شرع یا نظام نباشد. مثلا اینکه کودک به فرد زیر ۱۸ سال میگویند ولی در مذهب ما سن بلوغ ۹ سال و ۱۵ سال تعریف شده یعنی دختر ۹ ساله طبق کنوانسیون جهانی کودک است ولی طبق قوانین ما میتواند ازدواج کند البته میتواند ازدواج کند ولی نمیتواند خونه و ماشین به نامش باشد! یعنی هم کودک است هم نیست مثل پسر زیر ۱۸ سال محکوم به اعدام میشود ولی اعدام نمیشود تا سنش به ۱۸ برسد بعد اعدامش میکنند. بومی سازی قوانین بین المللی و حقوق بشری هم امر جالبیه که تو کشور ما اتفاق می افته. مثل اینترنت ملی یا موتور جستجوی ملی، اخلاق ایرانی، سیستم عامل بومی و قانون حقوق بشر ملی مطابق با چهارچوب نظام و …

مورد دیگری هم که با کنوانسیون نمیخورد بحث آزادی عقیده است و شورای نگهبان اعلام کرده چنین آزادی عقیده ای با شرع و قانون ما تطابق ندارد ما برای بزرگترها هم این حق رو قایل نمیشویم چه برسد به بچه ها!

موضوعات مختلفی در پادکست شرح داده میشود و همیچنین دو تا فیلم معرفی میشه که من فیلم ایرانیش رو دیدم به اسم اتاق تاریک  و  The Huntکه البته اینو ندیدم.

اما سال ۹۹ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان تغییراتی داشته که البته باز هم کلاف سردرگم قانونی است ولی یک نکته ی مثبت دارد. ترغیب به خودکشی جرم محسوب میشه که این بر خلاف قانون جزایی است ولی قانون گذار برای کودکان و نوجوانان استثنا قایل شده که البته شایسته تقدیره. دزدی جرمه و کسی که مال دزدی رو میخره یا وسیله ای رو برای دزد درست میکنه و کمکش میکنه معاونت در جرم داشته و محکومه.

ولی این بار کاری که جرم نیست معاونت در ارتکابش جرم محسوب میشه مثل خودکشی. یعنی خودکشی جرم نیست ولی معاونت در انجام آن و ترغیب شخص به خودکشی جرم محسوب میشه که این میتونه یک قانون خوب برای محافظت از کودکان و نوجوانان در مقابله با این تحریکات باشه. اگه نمیدونید که ترغیب به خودکشی چطور صورت میگیره پادکست دختری به نام میشل در چنل بی رو گوش بدید که اونهم خودش یک پرونده پیچیده ی قضایی است اینکه آیا میشه با کلمات کسی رو کشت و آیا این کار جرم محسوب میشه یا نه؟

به تازگی با چند تا پادکست آشنا شدم که اینجا معرفی میکنم

پادکست دفیله: بررسی موضوعات حقوقی به زبان ساده

پادکست رخ: بیوگرافی و داستان زندگی افراد تاثیر گذار قرن بیستم مثل: داروین،چگوارا،چاپلین و … و من چون عاشق زندگینامه بزرگان هستم این پادکست رو خیلی دوست دارم. آخرین شماره ش داستان زندگی هیتلره .

دمکراسی درکار: پادکست متمایل به چپ در مورد حقوق کارگران و آزادی

به تدریج : پادکست متمایل به چپ در مورد حقوق کارگران و آزادی و همچنین بررسی مشکلات هفت تپه

بینوشاکست: در مورد تکنولوژی و ابزار دیجیتال و بررسی بازار این محصولات

تک چی:پادکستی با موضوع تکنولوژی و گزارش خبری

 

 

 

من از سکوت میترسم

پ ن: این شعر رو رفیق خوبم عبدالله کاظمی نوشته خواستم باهاتون به اشتراک بزارم. چند سالیه که ندیدمش و امیدوارم هر جا که هست سالم و سرحال باشه

از عشق و امید سرودن عاقلانه نیست…
دزدیدند رویاها را
نشانه گرفتند قلبها را
سهم ما شد اسارت کنج قفس
سهم آنها اما بریدنِ نفس…
اینجا هیچ سهمی عادلانه نیست…

مارها روییده‌اند بر پشت
خوابها دیده اهریمن
جوانهای دیگر باید کُشت
کاوه‌ای نشسته اینجا
از درد میگوید
دست از جان میشوید
فریاد میزند هر دم : هیچ ضحاکی جاودانه نیست…

کنون
کشانده‌اند ما را به وادی جنون…
‏از بند و زندان
از ‏خشم خدا، از شر شیطان
از دادنِ جان
‏هراسی ندارم
‏من از سکوت میترسم
‏من از نفس کشیدن در تابوت میترسم
‏ترسم از شاعریست که شعرهایش دیگر عاشقانه نیست…

از پشت پنجره
می‌بینم
‏ایستاده زنی تنها
‏ ‏می‌فروشد جان
‏با تنی لبریز از درد و دلی لرزان…
‏آنطرف‌تر مردی
‏در پی نان
‏غرورش را میفروشد، ارزان

رفیق، هنگامه‌ی سکوت بزدلانه نیست…
نعره‌ای باید…
ای هواااار
ای داااد
از این بیداد…

“عبدالله کاظمی”