سالهای ۸۹ یا ۹۰ بود که من در شرکت کارین امواج مدیر فروش بودم. کار ما تولید و فروش نرم افزارهای سفارش مشتری بود. از میان نرم افزارهای سفارشی نیز توانسه بودیم چند محصول برای خود تعریف کنیم .و در واقع این نرم افزارها را تبدیل به product کنیم طوری که بتوان آنها را به صورت CD به مشتری نهایی تحویل داده و هیچ گونه تنظیمات خاصی نیاز نباشد. این حرکت ما از سمت نرم افزارهای سفارش مشتری به محصول یک موفقیت تمام و کمال به حساب می آمد دست کم برای خودمان این چنین بود. اما باز هم مشکل نقدینگی و فروش داشتیم من تقریبا روی فروش ۷ محصول کار میکردم که دوتای آنها فروش نسبتا خوبی داشت ولی بقیه نه.
نمودارهای فروش را روی Excel ترسیم کردم و داده های بازاریابی و تبلیغات را هم به صورت مفصل در یک گزارش نوشته بودم و مرتب آنها را چک میکردم ولی عقلم به جایی نمیرسید تا اینکه دلم را به دریا زدم و به نزدیک ترین دانشگاه ممکن که چند قدم با شرکت ما فاصله داشت رفتم، دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد بازرگانی یا مدیریت بازرگانی دقیقا خاطرم نیست اسمش چه بود.
با دانشجویان آنجا صحبت کردم و گفتم بهترین استاد شما کیست که اکثرا جواب دادند آقای بیگلری که متاسفانه اسم کوچکش یادم رفته با آقای بیگلری نزدیک ۳ ساعت صحبت کردم یک خانم دیگر که او هم استاد بود به جمع ما اضافه شد و من مشکل را به صورت کامل تشریح کردم اما جواب استاد خیلی ساده و بدیهی به نظر می رسید در حالیکه من منتظر بودم شگرد تبلیغاتی جدیدی پیشنهاد کند و یا چه میدانم از توی کلاهش خرگوشی درآورد ولی او فقط به این موضوع بسنده کرد که به اون ۲ محصول خودت بچسپ و بقیه را رها کن. وقتی فروش شما بیشتر روی این دو محصول است پس روی همین دوتاسرمایه گذاری کنید و بقیه را رها کنید برای من و دوستانم پذیرش این قضیه سخت و ناراحت کننده بود و ازخودمون سوال میکردیم یعنی ۵ محصول عزیزمان که وقت و انرژی زیادی از ما گرفته بود به این راحتی کنار بگذاریم؟
استاد برای من توضیح داد که به این کار توسعه بازار میگویند و نیاز شما همین است یعنی پیدا کردن بازار جدیدی در شهرهای جدید برای یک یا دو محصول خود و او توضیح داد که توسعه محصول دقیقا عکس این اتفاق است یعنی افزایش محصولات برای بازارهای محدود. روشی که استاد به ما گفت نتیجه داد و بعد از چند ماه به یک ثبات نسبی در بازار رسیدیم.
از سال ۱۳۹۶ که به شرکت رایان روش آمده ام متوجه شده ام که دقیقا یک سیاست عکس در اینجا جواب میدهد چرا که امکان توسعه بازار با توجه به شکل محصولات سخت افزاری و خدمات تخصصی و حضوری ما وجود ندارد و البته مزیت رقابتی برای انجام این کار نداریم در نهایت به توسعه محصول پرداخته و به قول معروف از شیر مرغ تا جون آدمیزاد در شرکت موجود است تا برای همه ی مشتریان محصول متناسب داشته باشیم. بازار ما محدود به استان است و توسعه محصول از توسعه بازار برای ما راحت تر صورت میگیرد.