دلتنگی های غریب

گاهی اوقات دلم میگیرد، ناراحت میشوم و بغض میکنم.  غصه میخورم وقتی:

آشغالی را کف خیابان میبینم که هیچ کس آن را بلند نمیکند

وقتی لوله ی شکسته ی آبی میبینم که همه بی توجه از کنار آن رد میشوند

وقتی چاله ای میبینم که ۱۰ سال پیش هم همانجا بود

باغچه ای کوچکی که از بی آبی خشک شده است یادش بخیر پیرمردی که هر صبح آن را آب میداد

انواع ماشین ها و وسایلی که خراب هستند و صاحبانش یا نمیتوانند و یا نمیخواهند آن را تعمیر کنند

عجیب نیست اگر وضعیت اقتصاد و سیاست خارجی و …. خراب باشد و کسی آن را درست نکند. هیچ کس حوصله ی درست کردن خرابی ندارد نمیدانم چرا! شاید چون  ازدیدگاه ما ارزش تعمیر کردن از خلق کردن خیلی پایین تر است کوتاه بگویم  ما یاد نگرفته ایم و بلد نیستیم اصلاح و یا تعمیر کنیم.

وقتی اینها را میبینم دلم میگیرد دوست داشتم چوب جادوگری داشتم و  همه چیز را درست میکردم. دوست داشتم توانم آنقدر زیاد بود که همه ی خوشبختی و عمر و سعادتم را فدای درست کردن چیزهای خراب میکردم. اگزوپری میگفت در جنگ همه چیز خراب میشود موتور ماشین کار نمیکند و همه ی وسیله ها احتیاج به تعمیر دارند . اما ما که در جنگ نیستیم چرا باید این همه زشتی و کار نیمه تمام در اطرافمان ببینیم؟ چرا خانه مان را تمیز میکنیم و بیرون را کثیف میکنیم؟ چرا این همه شیشه شکسته و تابلوی رنگ پریده و دیوار کهنه و شیر آبی که چکه میکند و چاله و چوله و …؟ همیشه با خودم میگم  که نگه داشتن خیلی مهم تر از داشتن است

 

 

قاتل اهلی، خواب مخاطب با لالایی کیمیایی

http://www.sourehcinema.ir/website_contents/uploads/2018/05/ghatel-ahli.jpg

دیشب فیلم قاتل اهلی به کارگردانی مسعود کیمیایی را دیدم. نام پرویز پرستویی و پولاد کیمیایی و پگاه آهنگرانی هر کسی را میتواند وسوسه کند که این فیلم را نگاه کند.یک فیلم فارسی دیگر از مسعود کیمیای البته با حال و هوای مدرن.

پرویز پرستویی یک رزمنده ی با وجدان است که حس و حالش در عرفان شرقی و جبهه جا مانده است او وارد دنیای نامردی شده که برادران دیروز و قاچاقچیان امروز با واردات غیر مجاز هست و نیستش را نابود کرده اند. گویا از میان هزاران مدعی یکی دو نفر به حرفها و اعتقاداتش پایبند بوده.

ما همیشه فیلم گنگسترهای آمریکایی و مافیای ایتالیایی را با ولع نگاه کرده و کیف کرده ایم این بار کیمیایی از برادران گنگستر وطنی با اختلاس های میلیاردی و نفوذ به صداوسیما و مجلس و .. می گوید . کسانی که به راحتی آب خوردن و صرفا برای پول هر کسی را بدون لحظه ای تامل به قتل میرسانند.

فیلم اما باز هم فارسی بود به جای قیصر این بار کیمیایی از امیر جدیدی خوشتیپ و قد بلند استفاده کرده بود نمیدانم آیا مردانگی و شجاعت و درستکاری صرفا کار خوشتیپ هاست؟ به قول نادر فتوره چی ما که زیبا و خوشتیپ نیستیم چه کار باید بکنیم تکلیف ما چیست؟

سیاوش (با بازی امیر جدیدی) باز هم برای نجات آبروی حاج آقا دکتر سروش ( حاج آقا دکتر!) دست به قتل می زند آنهم در استخر و حمام شبیه قیصر اونهم در سال ۲۰۱۸ مزخرف تر این که توی سونا چاقو بود و زاهدی با چاقو قیصر رو زخمی میکنه گویا کیمیایی این چاقوی لعنتی را از دهه ۴۰ و ۵۰ کش رفته و وارد فیلم قاتل اهلی کرده است.

قهرمانی با کت و شلوار مشکی و پیراهن یقه باز سفید شبیه قهرمانهای دهه ی ۵۰ جالب اینکه بعدا کیمیایی با پررویی تمام از زبان بهمن(پولاد کیمیایی) اشاره میکند  که نسل فعلی را فراموش کرده ایم و نسل جدید را نفمیده ایم آقای کیمیای شما که قهرمانهایت همان قهرمانهای فیلم فارسی است چطور میخواهی این نسل را بفهمی  ؟ چطور میخواهی نسل جدید را بفهمی ؟ به کی انتقاد میکنی، به خودت؟ چرا قهرمانهایت تحصیلکرده نیستند ؟ چرا قهرمانهایت چاقودارند ؟ چرا لحن حرف زدنشان احساسی و گنده گویی و رجز خوانی فیلم فارسی است؟ مگه ما اینجوری هستیم ؟ سر آخر کیمیایی نمیداند با قهرمانهایش چه کند سیاوش را با چاقو نفله میکند و حاج آقا دکتر را هم با گلوله شبیه دوران جنگ به سینه قبرستان میفرستد.

فیلم پر از دیالوگ های طولانی و فلسفی وبریده بریده و احمقانه است ضعف دوربین و نمایش و بازیگری و قصه با دیالوگ میخواهد جبران شود کاری که سینمای ایران را جدیدا به وراجی کشانده است کسی نیست بگوید این همه دیالوگ گنده را چرا به وسیله کتاب انتشار نمیدهی این همه حرف را که نمیشود در داخل یک فیلم جا زد گویا نوشتن هم کار دشواری برای شماست مسامحه ی جالبی است لایی کشیدن بین فیلمسازی و نویسندگی در حالیکه هیچ کدام را بلد نباشی . در فیلم همه فیلسوف شده اند و مرتب حرف میزنند شاید چون بلد نیستند بازی کنند. نامجو مطلق بعد از بازی ایران و اسپانیا میگفت ما ضعف تاکتیکی را با دوندگی جبران میکنیم توی سینما هم ظاهرا ضعف داستان و ایده پردازی و نمایش و دوربین را با وراجی جبران میکنیم.

جناب آقای کیمیایی قهرمانهای ما آدم های معمولی هستند. ما به عنوان نسل فعلی کله خر و رجز خوات و لات و تکرو نیستیم  ما به قهرمان نیاز نداریم ما به اتحاد و همبستگی به صبر ، نظم و آگاهی نیاز داریم ما دنبال هیاهو و تشویق دیگران نیستیم ما خوشتیپ و قد بلند نیستیم ما با صبر و نظم و آگاهی دنیای اطرافمان را تغییر خواهیم داد و سالهاست که از نسل فیلم فارسی و از شما عبور کرده ایم برای ما متاسف نباش چرا که ما برای شما متاسفیم.