خوشه بندی مشتریان و الگوی RFM

خوشه بندی داده ها به زبان ساده یعنی داده های همگن و مشابه را کنار هم بگذاریم. به عنوان مثال رفتار خرید مشتریان میتواند به ما در خوشه بندی مشتریان کمک کند. رفتار مشتریان را میتوان بر اساس سه پارامتر اصلی زیر بررسی کرد که به اصطلاح RFM می گویند.

تازگی (Recency) : این پارامتر از جنس Date می باشد و به آخرین زمان خرید مشتری اشاره میکند. از لحاظ تئوری مشتریانی که تازه خرید کرده اند احتمال اینکه دوباره خرید کنند زیاد است و گزینه مناسبی برای ارایه ی پیشنهادهای فروش میباشند.

تکرار (Frequency) : تعداد دفعاتی که هر مشتری در یک بازه زمانی مشخص خرید میکند و معمولا خریداران با تکراربیشتر مشتریان راضی تری به نظر میرسند.

مقدار پول (Monetary): میزان هزینه ای که مشتری در یک بازه زمانی مشخص پرداخت میکند را بیان میکند.

حال میتوانیم به نسبت نوع سازمان و استراتژی سازمان به هر یک از پارامترهای فوق وزن بدهیم و به این شکل میتوانیم مشتریان خود را جهت اعمال سیاستهای تشویقی و تخفیف و … خوشه بندی کنیم. قبل از شروع مباحث فنی و کار با داده ها باید ابتدا شاخص های کلیدی سازمان خود را تشخیص دهیم.

 

تغییر اطراف خود با توانمند سازی دیگران

پ ن اول:

تغییری که هر فرد با توجه به توانایی هایش میتواند انجام دهد بسیار اندک است. این گفته تا حدی حقیت دارد اما وقتی که فرد بتواند با همه ی افراد دیگری که خواستار همان تغییراتند همبسته شود و چنانچه تغییراتی که خواسته میشود عقلانی باشد عده ی این افراد به نسبت زیادی افزایش خواهد یافت و فرد میتواند به تغییری دست یابد که بسی بنیادی تر از آن چیزی است که در وهله ی نخست امکان پذیر می نموده است .

آنتونیو گرامشی از کتاب آموزش و فرهنگ .

Gramsci.png

امروز به این فکر میکردم که چه کار میتوان کرد؟ هر روز که از خانه بیرون می آیم و با دقیق شدن در احوال شهرم فقر و واماندگی را احساس میکنم هر روز نیز اوضاع بدتر میشود. ریشه های فقر روز به روز بیشتر در دل این سرزمین پیر فرو میرود ولی آیا کاری از دست ما ساخته است؟

چند وقتی هم از اعتراضات مردم جان به لب رسیده میگذرد اعتراضاتی که شاید کسانی چون دکتر رنانی آن را به دقت و با موشکافی پیش بینی کرده بود ولی کو گوش شنوا؟ مردمی که از اوضاع و احوال و شرایط اقتصادی و سیاسی و اجتماعی خود به تنگ آمده بودند ولی بر چسپ مزدور عربستان و آمریکا و اسراییل را به آنها زدند و بگذریم…

برگردیم به موضوع فقر حتما تلاش کرده اید که با کمک های خیر خواهانه و دادن پول به مستمندان کمی از آلام فقر را بکاهید ولی آیا به نظر شما این بهترین راه است؟

گرامشی در کتاب آموزش و فرهنگ خود میگوید اگر انسان تصمیم درستی برای اصلاح جامعه و فرهنگ بگیرد و سپس به گروهی از مردم یا همفکران خود روی آورد و با آنها یک Community تشکیل دهد و یا به چنین جمعی بپیوندد و حرفهای منطقی خود را برای آنها توضیح دهد طوری که آنها نیز قبول کنند آن هنگام کار و عمل خوب او در هزاران بل میلیون ها نفر ضرب میشود و میتواند به راستی جامعه را تغییر دهد و آن را به پیش ببرد.

حال صحبت اینجاست که ما به عنوان کسی که احتیاجات و نیازهای اولیه اش را پشت سر گذاشته و حداقل مشکلات فیزولوژی و زیستی این فرصت را از ما نگرفته که با آسودگی بنویسیم. باید نه تنها خود درست عمل کرده بلکه عقاید و نظریات درست و یاری دهنده ی خود را برای دیگران توضیح دهیم و یا در تشکل ها و میان هم فکران خود حضور یابیم تا این عقیده ی درست با سرعت و شتاب بیشتری فراگیر شود.

به عنوان مثال کسی که دغدغه ی فقر و مشکلات اقتصادی همنوعان خودش را دارد می تواند به جای کمک های مالی و صدقات و…. به افراد فقیر از کارهای زیر شروع کند:

او می تواند برای افراد مستمند و فقیر فرصت شغلی ایجاد کند و یا می تواند به آنها آموزش دهد تا خود راه  خود را پیدا کرده و محتاج صدقات ما نباشد.

به زنان سرپرست خانوار کمک کند تا وارد چرخه های کسب و کار بشوند و به آنها آموزش دهد و یا اگر انجمن و گروهی را دید که چنین کاری میکنند بدون فوت وقت به آنها بپیوندد یعنی به افرادی بپیوندد که مشغول آموزش کودکان و زنان بی سرپرست هستند.

به کودکان و نوجوان های وامانده از تحصیل و محرومین اجتماعی آموزش های ساده مثل جمع و تفریق خواندن و نوشتن- رانندگی – مهارت های فنی و کامپیوتر و زبان و … بدهد.به عنوان مثال امروزه با صرف مبلغی بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان میتوان یک کامپیوتر با برد Raspberry pi  برای آموزش کودکان طراحی کرد و به آنها اصول اولیه کامپیوتر و حتی برنامه نویسی را آموزش داد.  به یاد داشته باشیم که طبقه تهیدست جامعه بیشتر از صدقات ما نیاز به آموزش و توانمند سازی دارند تا هم کرامت انسانی آنها حفظ شود و هم ثمره و نتیجه ی زحمت خود را بخورند.

باید بگویم صدقه دادن به نوعی رفع مسولیت برای افراد تنبل تبدیل شده است که مستمندان را به گدایی و بیچارگی بیشتر سوق داده است به این فکر کنید که اگر شما در دوراهی کار و تلاش و به دست آوردن روزی و یا دراز کردن دست خود جلوی دیگران قرار بگیرید کدام را می پسندید و کدام شایسته تر است؟

این روزها فکری در سر دارم که احتمالا میتواند با کمی تلاش و همت خودم و رفیق هایم موجب جرقه هایی برای بهبود شهر و دیارم شود. امیدوارم این کار درست را آنچنان تبلیغ کنم که تعداد هم فکرانم بیشتر و بیشتر شود. تا اثر و نتیجه ی این کار بزرگ به گوش همه ی شما برسد.

قول شریکم قول من است

نمیدونم چند درصد از شما تجربه ی شراکت در کسب و کار داشته اید ولی میخواستم به نکته ی مهمی توی شراکت اشاره کنم . زمانی که شریک داشتم و برای خودم کار میکردم حماقت های عجیبی ازم سر میزد. مثلا وقتی به یک مشتری قول میدادم حتی اگر ۳ روز هم نمی خوابیدم کارش رو انجام  میدادم و مشتری را راضی نگه میداشتم و همیشه به خودم میگفتم به مشتری قول دادم. ولی اگر شریکم به مشتری قول میداد ویا وعده ای به او میداد من بی اهمیت بودم و به مشتری میگفتم خوب من که به شما قول ندادم ! شریکم خودش قول داده خودش هم انجام بده.

باید بگویم شریک من هم دقیقا همین کار رو با مشتری میکرد و البته این اخلاق غیر حرفه ای رو من از ایشون یاد گرفتم. بعد ها خیلی طول کشید تا بفهمم قول شریکم قول من است و باید به آن متعهد باشم. در شرکت فعلی هم که یک شرکت ریشه دار و پخته است باز هم میبینم که الزاما این مورد رعایت نمیشه و قول هر شخص قول همون شخصه.

فارغ از فردیتی که ما وارد سازمان یا شرکت میکنیم کاش با دید حرفه ای به این فکر کنیم که قول هر کس از اعضای شرکت در نهایت قول شرکت است و حرف هر کارمند حرف شرکت است و باید به پای تعهدی که گفته شده ایستاد ولو اینکه در کوتاه مدت ضرر کنیم.

 

ترجمه ی کتاب دام محتوا و کمک به یاور مشیرفر

سلام دوستان

یاور مشیرفر پستی رو منتشر کرده و از دوستان خواسته که در ترجمه ی کتاب باهاش همکاری کنند قبلا یاور  و سایر دوستان در ترجمه ی کتاب فوکوس کمک کردند و این بار نوبت کتاب دیگری است. امیدوارم همه دوستان بتوانند در این کار خوب سهیم باشند .

دام محتوا