شرحی از کتاب تعهد اهل قلم نوشته ی آلبر کامو
این کتاب عالی شامل مجموعه مقالات آلبر کامو در خصوص ادبیات٫ نویسنده های مختلف٫ سیاست٫ جنگ و مسایل اجتماعی است شاید نقد سارتر و داستایفسکی و آندره ژید و خطابه هایش در هنگام دریافت جایزه نوبل و یا نوشتن در خصوص مفاهیم آزادی و… بتواند هر خواننده ای را مجذوب این نابغه ادبیات فرانسه بکند٫ آلبر کامو با همان شدتی که امپریالیسم و سرمایه داری یورش میبرد با همان شدت هم به کمونیسم و چکمه ی آهنین می تازد او نویسنده ای نیست که قلمش را به جناح خاصی متمایل کند و اینقدر شریف هست که همزمان اگر با پادشاهان نیز قدم بزند باز هم به بینوایان فکر میکند.
کامو اوج شعور و آگاهی سیاسی و اجتماعی را در این مقالات به نمایش میگذارد این کتاب جانمایه ی همان هدف ادبیات گورکی است ولی با قلم کامو و با تعادل و تیز بینی بیشتر نوشته شده است.
کامو میگوید آزادی سیاسی و عدالت اقتصادی فقط در کنار هم میتواند خوشبختی و سعادت را برای جامعه به ارمغان آورد امپریالیسم افسار گسیخته که فقط به آزادی سیاسی متکی است موجبات رنج را برای اکثریت فراهم میکند و جکومت های چپ نیز با دادن نان آزادی را از مردمشان گرفتند و تنها حکومتهایی را ستایش میکند که نان و آزادی را باهم به مردم دهد حتی در آن زمان هم کامو به شمال اروپا اشاره میکند و به نظرم کشورهای شمال اروپا مثل نروژ و فنلاند و دانمارک و .. توانسته اند این شیوه را جلو ببرند یعنی مالکیت عمومی حمل و نقل و بهداشت و آموزش و ضروریات زندگی در کنار آزادی سیاسی اونها نه به صورت افراطی راه چپ را رفته اند و نه به صورت افراطی راه راست را .
کامو در نقد تهوع اثر سارتر
اشتباه بعضی از انواع ادبیات در آن است که این گمان را ایجاد می کنند که زندگی از آن رو که حقیر است دردناک است. زندگی چه بسا شورانگیز و عالی باشد و دردناکی در همین جااست. ص 51
کامو در نقد نچایف انقلابی روس (1847-1882) که معتقد بود انقلاب واقعی هنگامی میسر است که گروهی سازمان یافته که هر اقدامی برایشان مجاز خواهد بود کلیه نهادها و بنیادهای کنونی را از میان برداشته باشند. می گوید
هر اندیشه ی غلطی در دریایی از خون پایان میگیرد اما همیشه در خون دیگران. و این چیزی است که روشن میکند که چرا بعضی از فیلسوفان ما با آسودگی خاطر هر چه دلشان خواست می گویند. کسانی که مدعی اند همه چیز می دانند و همه چیز را می توانند درست سر انجام به این نتیجه می رسند که همه را باید کشت. ص 59
قسمتی از خطابه ی نوبل
امروز آفریدن یعنی آفریدن همراه با خطر. انتشار هر اثری عملی است و این عمل با مصیبت های قرنی سر و کار دارد که هیچ چیز را نمی بخشاید. امر بر این دایر نیست که بدانیم آیا این معنی برای هنر زیان بخش است یا نه. برای تمام کسانی که نمی توانند بدون هنر و آنچه هنر بدان راجع است زندگی کنند. فقط امر بر این دایر است که بدانیم در میان مراقبان و ناظمان این همه ایدولوژی چگونه آزادی شگفت آفرینش هنری امکان پذیر می ماند. ص 113
یکی از قسمت های زیبای کتاب انتقاد شدید از فلسفه هنر برای هنر است وقاحتی که هر روز باید از آن انتقاد کرد و هر روز وظیفه هنرمند را با شفافیت و منطق کامو و با تلخی حرف های گورکی به نویسندگان و هنرمندان و خودفروشان گوشزد کرد. هر چند این یک قسمت از خطابه کامو در این خصوص است و در جای جای کتاب کامو فلسفه هنر برای هنر را به تباهی کشانده است.
سازندگان هنر اروپای سرمایه داری(هنوز نگفته ام هنرمند) قبل و بعد از 1900 بی مسولیتی را پذیرفته اند. زیرا پذیرفتن مسولیت متضمن بریدن جانکاه از جامعه بود. (کسانی که واقعا از جامعه بریدند رمبو٫ نیچه و استریندبرگ نام داشتند و می دانیم که این کار به چه قیمتی برایشان تمام شد). فریضه ی هنر برای هنر که ادعا و اعلام این بی مسولیتی است مربوط به همین دوران است. هنر برای هنر سرگرمی هنرمندی گوشه گیر و هنر ساختگی جامعه ای است اهل انتزاع و اهل تقلب و دروغ. ص 117
از مقاله چرا به تاتر می پردازم
با این همه معتقدم که باید نیرومند و خوشبخت بود تا بتوان به تیره بختان کمک کرد. آن بدبختی که زیر بار زندگی شخصی خود به زانو درآمده است نمی تواند به هیچ کس مدد کند. ص 162
آزادی سیاسی و عدالت اقتصادی از مقاله ما چه میخواهیم
فکر ما این است که باید عدالت را در امور اقتصادی حکمروا کرد و آزادی را در امور سیاسی. و چون در زمینه امور ابتدایی بحث می کنیم باید بگوییم که ما در فرانسه طرفدار اقتصاد جمعی هستیم و خواستار سیاستی آزادی خواهانه. بدون اقتصاد جمعی که باید مقام ممتاز را از پول بگیرد و به کار ببخشد اتخاذ سیاستی آزادیخواهانه فریبی بیش نیست. اما بدون تضمین آزادی در قانون اساسی خطر آن هست که اقتصاد جمعی هر گونه ابتکار و هر گونه اظهار وجود شخصی را نابود کند. ص 206
کتاب خیلی عالی بود و توی Goodreads بهش 5 ستاره دادم. امیدوارم شما هم برای خواندن این کتاب ترغیب بشوید.