آدم اول فرزند ناخلف آلبر کامو

 

از آلبر کامو بیگانه و عصیانگر و طاعون و سوتفاهم و چندین داستان و کتاب دیگر را خواندم ولی کتاب آدم اول به راستی در حد و اندازه آلبر کامو نبود٫‌ شاید اگر میلان کوندرا و پائولو کوئیلو آن را می نوشتند کسی اعتراضی نمیکرد ولی حیف است که قلم آلبر کامو چنین کتابی را بنویسد. ولی آلبر کامو این کتاب را اصلا چاپ نکرده است و مقصر نیست.

همسر آلبر کامو وجمعی از نزدیکان او بعد از مرگ کامو این دست نوشته ها را که شاید زمانی قرار بود تبدیل به شاهکاری شود آن را جمع کردند و تبدیل به این کتاب کردند. الان می فهمم چرا اکثر نویسنده های بزرگ کتابهای نیمه کاره خود را آتش می زنند تا دست دیگران نیفتد و حیثیت او را با چاپ بدون اجازه آن نبرند.

میگویند صادق هدایت در حال نوشتن کتابی بود به اسم روی جاده ی نمناک و مسعود فرزاد هم بعد از مرگ صادق هدایت شعری برای او نوشت و توی یکی از مصراع های شعر میگفت. چه میدیده ست آن غمناک بروی جاده ی نمناک! ولی همون بهتر که اون کتاب رو آتش زد و به دست بازمانده های صادق هدایت چاپ نشد چون امکان داشت حیثیت نویسنده را با چاپ نصفه کاره و عجولانه یک اثر ببرند.

اینجا میخواهم دو تا پاراگراف از کتاب را برایتان بنویسم .

با آنکه هفتادو دو سال داشت هنوز هم راست قامت بود. بر اثر لاغری بی اندازه و نیرویی که هنوز در او به چشم می خورد هر کس او را می دید گمان می کرد ده سال جوان تر است. همه ی خانواده همین طور بود. قبیله ای بود از مردمان لاغر با قیافه ی بی خیال که نیرویشان تمامی نداشت. گویی پیری به آن راه پیدا نمی کرد. دایی امیل که نیمه لال بود در پنجاه سالگی مثل یک مرد جوان می نمود. مادر بزرگ بی آنکه سر خم کند مرده بود. و اما مادرش که اکنون او داشت به سویش میدوید گویی هیچ چیز نمی توانست از پایداری دلپذیر او بکاهد زیرا ده ها سال کار توانفرسا در او همان زن جوانی را که کورمری در کودکی با چشم و دل می ستود حفظ کرده بود. ص 63   – آدم اول

 

حافظه فقرا از حافظه ثروتمندان کم مایه تر است. در مکان مرجع های کم تری دارد چون فقرا محل زندگی خود را کم تر ترک می کنند. در زمان هم با آن زندگی یکنواخت وتیره مرجع های کمتری دارند. البته حافظه ای هم هست که در دل جای دارد و می گویند از همه مطمئن تر است اما دل را هم رنج و کار فرسوده می سازد و در زیر خستگی زودتر فراموش میکند. زمان از دست رفته را فقط ثروتمندان باز می یابند برای فقرا فقط نشانه های مبهمی در راه مرگ به جای میگذارد. ص 87 – آدم اول

منتشرشده توسط

Donkishot

فواد انصاری هستم کسی که تمام طول عمرش در مقایسه با عمر هستی و قدمت زندگی به اندازه ی چشم بر هم زدنی نیست و زندگیش یک سنگریزه ی کوچک بین دو عدم و دو سیاهچاله است. ولی این سنگریزه میخواهد خود به زندگیش معنا دهد و آن را باز تعریف و تغییر شکل دهد. foad.ansary@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *