چند نکته در مورد محتوای صوتی

زندگی شهری و مشغله های گوناگون باعث شده است فرصت کتاب خوانی به شکل کلاسیک آن از بین برود ولی به لطف فایل های صوتی که روز به روز بیشتر می شود میتوانیم از وقتمان بهره ی بیشتری ببریم. زمانی که در ترافیک هستیم و یا رانندگی می کنیم، زمانی که در مطب دکتر هستیم و یا جاهای دیگری که صرفا حضور فیزیکی ما نقش موثری دارد و به تمرکز فکری بالا نیاز نداریم فرصت خوبی برای گوش دادن به پادکست و کتاب صوتی است.

سالها پیش من با رادیو گیگ و فایلهای صوتی و پادکست آشنا شدم و این رو مدیون جادی هستم، امیدوارم هر چه زودتر از دست این ظالمین نجات پیدا کند و صدای گرمش رو در رادیو گیگ دوباره بشنویم. اما آشنایی من با Castbox همه چیز را عوض کرد توی این ۴ سال بیش از ۱۵۰۰ ساعت فایل صوتی گوش داده ام و الان ناخودآگاه برنامه ای که میخواهم روی گوشیم چک کنم Castbox است.

ویژگی های خوبی در کست باکس است که گوش دادن را راحت میکند مثل وقتی کابل AUX را از گوشی بیرون میکشم فایل قطع بشود این ویژگی توی برنامه طاقچه هم کار میکنه ولی توی فیدیبو تا چند وقت پیش که تست میکردم کار نیمکرد.  البته روی اکثر هندزفری های بلوتوث هم این ویژگی هست، هندزفری من Haylou T19  است و این خاصیت رو داره یعنی موقتی کار دارم و باید هندزفری رو از گوشم دربیارم فایل صوتی Pause میشه که این خیلی کار رو راحت میکنه.

نکته دیگر استفاده از کست باکس،پادبین،پادکست ادیکت، گوگل پادکست و … کمک به تولید کننده محتواست، مثلا اگر شما با فایل تلگرام پادکست گوش بدهید تولیدکننده نمیتواند آمار دقیقی از مخاطب داشته باشد و برای جذب اسپانسر برنامه ریزی کند، حتی نمیشود به پادکستر فیدبک داد و براش کامنت نوشت. و خود شما هم وارد اون Community نمی شوید. من توی قسمت نظرات کست باکس خیلی کامنت می نویسم گاهی اوقات در حد ۲۰۰ یا ۳۰۰ کلمه هم کامنت نوشته ام که این یکی از عادت های خوب متممی هاست. در هر حال بحث کردن سر این مسایل هم میتواند آموزنده باشد.

در حال حاضر تولید محتوای صوتی رشد خوبی داشته است و بی اغراق در مورد هر موضوعی میشود پادکست پیدا کرد، موضوع هایی مثل حقوق، جامعه شناسی، روان شناسی، تاریخ معاصر، بازاریابی، برنامه نویسی و کامپیوتر، ورزشی و ادبیات و غیره . البته اگر به زبان انگلیسی مسلط باشید دریچه ای از صدها پادکست دیگر به رویتان باز خواهد شد که خودش دنیایی است.

بعضی از افراد میگویند روی محتوای صوتی نمی شود تمرکز کرد و کتاب صوتی به هیچ وجه نمی تواند جایگزین کتاب فیزیکی شود. من دوتا کتاب صوتی کودتا و شورشیان آرمانخواه را به شکل صوتی و هنگام رانندگی گوش دادم و اینقدر روی موضوع اشراف پیدا کردم و تمرکز داشتم که بتونم در موردشون بنویسم و اون رو نقد کنم. پس ایده ی اینکه نمیشود روی کتاب تمرکز کرد اشتباهه البته شاید بعضی از این کتاب ها اینطوری باشه مثلا من هیچ موقع کتابهای اسپینوزا،نیچه، و سایر کتاب های فلسفی رو نمیتونم به صورت صوتی گوش بدم چون نیاز به مکث و تفکر داره.

همیشه پادکست هایی رو که میخوام گوش بدم دانلود میکنم تا بعدا اگر اینترنت هم نداشتم بتوانم به صورت آفلاین آنها را گوش بدم. مثلا فایلهایی که الان در کست باکس دانلود کردم و میخوام تا چند روز آینده گوش بدم اینهاست.

 

 

بازخوانی کتابهای قرن بیستم، سخنران: دکتر سعید رهنما

شرح: معرفی کتاب از انقلابها و جنبش رفرمیستی قرن بیستم.

پادکست Toronto Book Club

زمان پادکست: ۲ ساعت

 

روح نا آرام از پادکست رپاپ

شرح: تاریخ حکومت استالین بر اساس کتابی از آدام هاکس

زمان پادکست: ۱ ساعت و ۲۵ دقیقه

 

انقلاب خوب، انقلاب بد، قلعه حیوانات – دو قسمت

پادکست کوشیار

زمان پادکست ۱۰۰ دقیقه

 

قدرت تخریب خلاق به روایت سید ایمان میرعمادی

پادکست فارکست

زمان پادکست یک ساعت و چهل دقیقه

 

 

We Don’t know, Ryan  Wouldn’t Tell us

Podcast: Destination Linux

Time: 1 Hour

 

Razer and Logitech put steam desk on notice

Podcast: Hardware addict

Time: 58 Min

 

Podcast 696, Arc 770 an A750, Ryzen-7

Podcast: PC perspective

Time: 1 Hour 18 min

 

Episode 393: Why Roku needs the smart home

Podcast: The internet of thing

Time: 1 Hour

پادکست باز

توی دو سال و نیم که کست باکس رو نصب کردم به پادکستهای مختلف فارسی و انگلیسی گوش داده ام. تو کست باکس یک منو وجود داره به نام Listening State  که مشخص میکنه من تا امروز ۷۱۳ ساعت پادکست گوش دادم یعنی تقریبا روزی یک ساعت. به واسطه ی شغلی که دارم یعنی فروش سخت افزار کامپیوتر و همینطور سرور و تجهیزات شبکه و لپ تاپ و … خیلی نیازه که حتما خودم رو به روز نگه دارم.

این سه تا پادکست رو هم به همین خاطر (شغل و حرفه ام) دنبال میکنم

بینوشا یک پادکست خیلی خوبه که اخبار روز دنیای کامپیوتر رو توضیح میده واینکه توی دنیا و بازار ایران چه خبره و چه چیزهای جدیدی اومده.

سخت افزار کست رو هم به تازگی پیدا کردم و البته قبلا مشتری سایت و کانال تلگرامی سخت افزار مگ هم بوده ام. و این پادکست هم متعلق به سایت سخت افزار مگ است.

تک چی یک پادکست خوب که به گزارش رویدادهای کامپیوتر و اخبار تکنولوژی میپردازه و توسط شهروز چرکچی مدیریت میشه

از کار و کامپیوتر که بگذریم چند تا پادکست دیگه هم گوش میدم و دنبال میکنم (درحال حاضر) که میتونم اسمشون رو اینجا بنویسم.

پادکست معجون که مسعود فهیمی اون رو اجرا میکنه و به شرح وقایع تاریخی جهان میپردازه وقایعی مثل انقلاب اکتبر شوروی – جنگ فنلاند با ارتش سرخ و یا معاونت دیک چینی در زمان حمله آمریکا به افغانستان و عراق . این پادکست رو هم به تازگی پیدا کردم و به قول خودشون یک نوشیدنی خوشمزه و عبرت آموزه

Business English Pod این هم از اسمش مشخصه که کاربرد انگلیسی رو برای مصاحبه شغلی و یا غیره در کسب و کار و موقعیتهای تجاری توضیح میده و خیلی روان و ساده اینکارو میکنه.

رادیو سرخ ترکیبی از هنر و ادبیات که هر بار یک موضوع رو با بریده هایی از کتاب ها و موسیقی های جالب و شعرهای خوب توضیح میده موضوعاتی مثل انتقام، عشق وپوچی و تنهایی و …

رادیو فول استک: مصاحبه با برنامه نویسها و مهنسان کامپیوتر که در جاهای مختلف دنیا زندگی میکنند و توی شرکتهای خارجی عموما موفق هستند. در خصوص مسایل فنی و کاری

پادکست رخ: بیوگرافی افراد برجسته از گاندی تا فروغ فرخزاد

 IELTS Podcast در مورد امتحان آیلتس و نمونه مصاحبه ها و تست ها و…

آموزش زبان انگلیسی با امین این اسم یک پادکست آموزشیه که استاد با حوصله و خوبی اون رو اداره میکنه

تراژدی پادستی در مورد ناکامی اشخاص برجسته در طول تاریخ است کارخونه دارهایی که در انقلاب ۵۷ ورشکست شدند و یا خیلی های دیگه. محوریت پادکست به غیر از یک شماره که در مورد محمود درویش بود همه ایرانی هستند.

دغدغه ایران هم یک پادکست عالی است که قبلا سامان عزیزی تو بلاگش معرفی کرده این پادکست رو محمد فاضلی مدیریت میکنه. همه ی اپیزودهاش رو گوش دادم و وقتی گوش میدم احساس میکنم توی کلاس دانشگاه نشسته ام.

رواق،رادیو گیگ و سکه و دفیله رو هم که قبلا معرفی کرده بودم.

بقیه پادکستهای انگلیسی هم

Effortless English Podcast

HBR Ideacast

TED Radio Hour

ESL Podcast

Culips Everyday English Podcast

خلاصه اینکه حین رانندگی و یا در زمانهای مرده حتما پادکست گوش کنید. بعد از یه مدت مثل من اعتیاد پیدا میکنید.

 

 

 

روزمرگی های یک آدم خونسرد ۲

پ ن: هر کدام از این مطالب را میتوان به یک پست بسیار طولانی در بلاگ تبدیل کرد این چنین کوتاه نویسی برایم خوشایند نیست و هرگز دوست نداشته ام. دلیل این جور نوشته ها صرفا به خاطر عدم تمرکز کافی من، کمبود وقت و ناتوانی من در آرام نشستن و با حوصله نوشتن در مورد یک موضوع خاص است. کوتاه اینکه مشکل از منه نه از موضوعات.

تغییرات در محل کار

اول از همه باید بگم تغییرات زیادی در محل کارم اتفاق افتاده و من الان توی بخش ISP و فروش و پشتیبانی اینترنت فعالیت میکنم. البته برای من فرق زیادی نمیکنه الان به جای سخت افرار، اینترنت میفروشم.

مهره حیاتی یا Linchpin 

به نظرم کتاب Linchpin که توسط ست گادین نوشته شده خیلی از کارمندها را دچار سوتفاهم کرده البته منظورم تئوری مطرح شده در کتاب است نه اینکه بلا نسبت همه ی کارمندها این کتاب رو خونده باشن! از تئوری مطرح شده در کتاب اینجوری برداشت شده که به هر قیمتی شرکت را وابسته ی خودمان بکنیم و اگر ما نباشیم کار شرکت لنگ بمونه! اینکه دانش خودمان را ارتقا بدیم با اینکه دانش و اطلاعات موجود را به گروگان بگیریم و به کسی ندیم کلی با هم فرق میکنه.

خساست در انتقال دانش به هم تیمی ها و یا حذف فرآیند آموزش و دشمنی با مستندات سازی نشون میده که افراد کلیدی یک شرکت دنبال گسترش قلمرو خودشون هستند، شبیه خرسی که پشتش را به درخت میمالد که علامت گذاری کنه. باید بگم که دانش و اطلاعات فنی یک شرکت باید در اختیار یک سیستم نرم افزاری باشه و ما به یک نرم افزار جامع و یکپارچه برای ذخیره ی تجربه شرکت نیاز داریم چیزی مثل مغز شرکت که همه دانش موجود و همه ی تجربه ی موجود در اونجا ذخیره بشه نه اینکه هر مهندسی در شرکت مختصری از اطلاعات را در مغزش به گروگان بکیرد و مانع رسیدن این چشمه زلال به بقیه شود.

در دنیایی که سورس کد لینوکس و آندروید در اینترنت به اشتراک گذاشته شده چند ترفند کامپیوتری و پسورد و قلقی که ما بلدیم چه اهمیتی داره؟ چرا باید اینقدر کوته فکر باشیم که در برابر پیشرفت دیگران موضع بگیریم و یا به دیگران یاد ندهیم؟اونهم در سال ۲۰۲۰

کتابخوانی

امسال کتابهای زیادی خواندم و فکر میکنم بیشتر به خاطر قرنطینه و کرونا بوده  همچنین با رمان های ایرانی آشتی کردم . چشم هایش از بزرگ علوی، سمفونی مردگان از عباس معروفی و بزمرگی نوشته جواد سعیدی پور (برادر محسن سعیدی پور از دوستان متممی) رو خوندم . هر سه کتابهای خوبی بودند اگر چه سمفونی مردگان را بیشتر دوست داشتم. البته هیچ وقت از اینکه آثار کلاسیک غرب رو دوست داشته ام پشیمان نیستم و نخواهم شد.

سمفونی مردگان

در سمفونی مردگان عباس معروفی از عنوان پدر و مادر استفاده کرده و کمتر به اسم واقعیشان اشاره میکندبه این دلیل که این شخصیت ها را جایگزین همه پدرها و مادرهای اون عصر بگذاره این یک نکته مثبته و نکته منفی اینکه شخصیت واقعی و فکرها و دغدغه های آنان توضیح داده نشده و نمیشه این شخصیتهای بی نام را روانکاوی کرد.
کلام منقطع و بریده بریده ی نویسنده کمی به خط داستانی رمان و برقراری ارتباط عمیق تر با داستان لطمه زده است. به نظرم هنوز هم خوبه اگر چه کمی شاعرانه است. جدال سنت و مدرنیته یک داستان کلیشه ای شبیه پدران و پسران تورگنیف . بله در میان رمان های معاصر ایرانی یک سر و گردن از بقیه بالاتر است.

بایگانی همیشگی

به تازگی کتاب Permanent Record نوشته اسنودن رو خوندم که شرح زندگی خودش بود از بچگی تا زمانی که به روسیه پناهنده شده بود. اول از همه باید بگم کتاب ترجمه خوبی داشت. اگر چه بحث حفظ حریم شخصی برای ما کمی لوکس است و اولویت ندارد ولی ما را با یک جهان بزرگتر و البته پیچیده تر آشنا میکند. اسنودن نویسنده یا روایت گر چندان خوبی نیست ولی با خواندن سرگذشت کوتاهش میتونیم هم در مورد امنیت در سطح کلان و هم در مورد سیستم پایش دولت آمریکا چیزهای زیادی یاد بگیریم اینکه کدوم سیستم عامل امنه یا Tor Browser چطور کار میکنه. عاشقان هک و امنیت و فعالین اجتماعی و همچنین مدافعان حریم خصوصی میتوانند از این کتاب لذت ببرند. 

پادکست رخ

پادکست رخ کاری از امیر سودبخشه که به شرح زندگی افراد بزرگ میپردازه (به شخصه خیلی به خوندن بیوگرافی علاقه دارم) . توی دو شماره و تقریبا دو ساعت زندگی مهاتما گاندی شرح داده شد که برای من خیلی لذتبخش و به یاد ماندنی بود دوست دارم چیزهایی که از این پادکست یاد گرفتم با شما به اشتراک بگذارم.

  1. خودم آدم بی نهایت درستی باشم و بعد همین انتظار را از دیگران داشته باشم
  2. پای اعتقادات و چهارچوبهای خود بایستم حتی اگر همه چیزم را از دست بدهم
  3. از هیچ چیزی نترسم حتی از مرگ
  4. به هیچ وجه با هیچ کس با خشونت برخورد نکنم ولی در عین حال اعتقاد راسخ خود را حفظ کنم و مصمم باشم.
  5. همه بی گناهند مگر عکس آن ثابت شود.
  6. با گرسنگی و بی پولی و رنج و شب بیداری هم میشود زنده ماند و ادامه داد.
  7. بالاتر از نیروی ذاتی انسان نیرویی و جود ندارد.
  8. ضعف اراده از ضعف شخصیت ناشی میشود.
  9. اگر میخواهی دیگران به تو احترام بگذارند باید به خودت احترام بگذاری.
  10. کسی که آماده از دست دادن همه چیز است میتواند هر چیزی را بدست آورد.
  11. اگر همه ی این ویژگی ها را داشته باشیم میتوانیم پیامبر گونه پیش برویم و تغییری هر چند اندک در اطرافمان بدهیم.

تکمیل اطلاعات یا عطش یادگیری

مدتیه که بین این دو راهی گیر کرده ام. این که دنبال احساسم برم و چیزهای جدید یاد بگیرم تا عطش یادگیریم از بین بره. یا به تکمیل دانش قبلیم بپردازم تا به اندازه کافی بتونم اونها رو عمیق کنم. چون اگر دانش ناقصم را نتوانم به مروز زمان تکمیل کنم همون دانش کم کم تبدیل به صفر میشه. من به ندای عقلم گوش میکنم و سعی میکنم دانشم را در حوزه بازاریابی و فروش و همچنین مهارت مهم زبان انگلیسی تقویت کنم و به دنبال یادگیری و سرک کشیدن به موضوعات جدید نباشم.

این بود اتشای من! نتیجه گیری اینکه نوشتن بهتر از ننوشتنه حتی اگر این چنین بریده بریده و سکته زده باشه.

بگذار این بیت سعدی پایانی باشه به این پست بلاگ:

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل /  که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم.

 

 

حقوق کودک و معرفی پادکست دفیله

پ ن: به تازگی کتاب رساله درباره ی آزادی نوشته جان استوارت میل رو خوندم. گاهی اوقات خوندن کتاب ملال آور میشه اونجا که در مورد حقوق فرد و جامعه و زنان و کودکان و کارگران و … توضیح میده و اینکه مذهب باید از سیاست و حکومت جدا باشه و خیلی از بدیهیات دیگر. بعد با خودم میگم این موضوعات برای یک اروپایی بدیهیاته و من به عنوان یک ایرانی فقط اسمشان را شنیدم و اینقدر شنیدم و در موردش خوندم که فکر میکنم از چنین حقوقی برخوردارم.

غافل از اینکه به قول عامیانه آنچه که برای اروپا خاطره است برای ما آرزوه. استوارت میل اینها رو ۲۵۰ سال پیش نوشته و غرق در این اندیشه میشم که ما چند سال عقبیم؟ ۵۰ سال ۱۰۰ سال ۲۰۰ سال هزار سال! نمیدونم. جالب اینه که مترجم به جان استوارت میل گیر داده که او با توجه به نفوذ کلامی و فکری که در حکومت و بین روشنفکران داشته چرا در خصوص استعمار انگلستان مطلبی منتشر نکرده و یا اعتراضی نکرده است و …. کسی نیست بگه خودت چرا به ظلم و خفقان موجود اعتراضی نمیکنی؟

پادکست دفیله

دِفیله به معنی رژه رفتنه و یکی از روش‌های قدیمی برای تشخیص هویت مجرما بوده. توی این روش پلیس طی روزهای خاصی از هفته زندانی‌های تازه‌وارد رو توی محوطه زندان شهر جمع می‌کرده و اونارو از مقابل مأمورای کلانتری‌ها، زندانبانا و زندانی‌های قدیمی عبور می‌داده یا به عبارتی، دِفیله می‌کرده تا به این‌وسیله، زندانیای فراری یا سابقه‌دار شناسایی بشن. تابلوی هواخوری زندانیان، اثر ونسان ونگوگ، نمونه‌ای از دِفیله زندانی‌هارو به تصویر کشیده.

https://cdn.isna.ir/d/2019/05/04/3/57871895.jpg

چند ماهی میشه که با پادکست دفیله آشنا شدم. پادکست دفیله موضوعات حقوقی رو با بیان ساده و البته دقیق توضیخ میده کاری که نتیجه زحمات ضرغام نره ئی است. از شماره های منتشر شده پادکست که اکثرشو گوش دادم میشه به این ها اشاره کرد:

اسیدپاشی، دفاع مشروع، تراجنسی، حقوق کار، جرایم سایبری، خشونت خیابانی، ازدواج و طلاق، حقوق مصرف کننده، جرم در قاب رسانه، حقوق کودک.

آخرین اپیزود این پادکست در مورد حقوق کودک است که با داستان غم انگیز و تاسف بار قمار با گلادیاتورهای کوچک شروع میشه. البته این یک داستان هالیوودی نیست. این یک گزارش مستند از دروازه غار تهران و محله هرندی است که در بهمن ماه ۹۸ در روزنامه همشهری چاپ شده. داستان بچه های بی سرپرست و بد سرپرستی که به خاطر چند هزار تومان و گذران زندگی به جان هم می افتند و موجبات تفریح سایر خلافکاران و معتادان میشوند تا بساط شرط بندی آنها برقرار باشد.

حقوق کودک

اما از کنوانسیون جهانی حقوق کودک آغاز کنیم. مثل هر قانون بین المللی دیگری ما باید آن را با شرع و قانون خودمان بسنجیم. شورای نگهبان آن را بررسی میکند که خدایی نکرده این قوانین مخالف شرع یا نظام نباشد. مثلا اینکه کودک به فرد زیر ۱۸ سال میگویند ولی در مذهب ما سن بلوغ ۹ سال و ۱۵ سال تعریف شده یعنی دختر ۹ ساله طبق کنوانسیون جهانی کودک است ولی طبق قوانین ما میتواند ازدواج کند البته میتواند ازدواج کند ولی نمیتواند خونه و ماشین به نامش باشد! یعنی هم کودک است هم نیست مثل پسر زیر ۱۸ سال محکوم به اعدام میشود ولی اعدام نمیشود تا سنش به ۱۸ برسد بعد اعدامش میکنند. بومی سازی قوانین بین المللی و حقوق بشری هم امر جالبیه که تو کشور ما اتفاق می افته. مثل اینترنت ملی یا موتور جستجوی ملی، اخلاق ایرانی، سیستم عامل بومی و قانون حقوق بشر ملی مطابق با چهارچوب نظام و …

مورد دیگری هم که با کنوانسیون نمیخورد بحث آزادی عقیده است و شورای نگهبان اعلام کرده چنین آزادی عقیده ای با شرع و قانون ما تطابق ندارد ما برای بزرگترها هم این حق رو قایل نمیشویم چه برسد به بچه ها!

موضوعات مختلفی در پادکست شرح داده میشود و همیچنین دو تا فیلم معرفی میشه که من فیلم ایرانیش رو دیدم به اسم اتاق تاریک  و  The Huntکه البته اینو ندیدم.

اما سال ۹۹ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان تغییراتی داشته که البته باز هم کلاف سردرگم قانونی است ولی یک نکته ی مثبت دارد. ترغیب به خودکشی جرم محسوب میشه که این بر خلاف قانون جزایی است ولی قانون گذار برای کودکان و نوجوانان استثنا قایل شده که البته شایسته تقدیره. دزدی جرمه و کسی که مال دزدی رو میخره یا وسیله ای رو برای دزد درست میکنه و کمکش میکنه معاونت در جرم داشته و محکومه.

ولی این بار کاری که جرم نیست معاونت در ارتکابش جرم محسوب میشه مثل خودکشی. یعنی خودکشی جرم نیست ولی معاونت در انجام آن و ترغیب شخص به خودکشی جرم محسوب میشه که این میتونه یک قانون خوب برای محافظت از کودکان و نوجوانان در مقابله با این تحریکات باشه. اگه نمیدونید که ترغیب به خودکشی چطور صورت میگیره پادکست دختری به نام میشل در چنل بی رو گوش بدید که اونهم خودش یک پرونده پیچیده ی قضایی است اینکه آیا میشه با کلمات کسی رو کشت و آیا این کار جرم محسوب میشه یا نه؟

به تازگی با چند تا پادکست آشنا شدم که اینجا معرفی میکنم

پادکست دفیله: بررسی موضوعات حقوقی به زبان ساده

پادکست رخ: بیوگرافی و داستان زندگی افراد تاثیر گذار قرن بیستم مثل: داروین،چگوارا،چاپلین و … و من چون عاشق زندگینامه بزرگان هستم این پادکست رو خیلی دوست دارم. آخرین شماره ش داستان زندگی هیتلره .

دمکراسی درکار: پادکست متمایل به چپ در مورد حقوق کارگران و آزادی

به تدریج : پادکست متمایل به چپ در مورد حقوق کارگران و آزادی و همچنین بررسی مشکلات هفت تپه

بینوشاکست: در مورد تکنولوژی و ابزار دیجیتال و بررسی بازار این محصولات

تک چی:پادکستی با موضوع تکنولوژی و گزارش خبری

 

 

 

رادیو دال و پدیده ی مهاجرت

از اولین روزی که با رادیو دال آشنا شدم حدودا دو ماه میگذره و طی این دو ماه همه ی اپیزودهای رادیو دال را گوش دادم(بالغ بر ۳۰ اپیزود و شاید بیش از ۴۰ ساعت)، تفریح جدیدی توی ماشین پیدا کردم و اونهم گوش دادن به پادکسته. پادکستی که قبلا شخم زده بودم “رواق” بود که قبلا در مورش نوشتم.

Image result for ‫رادیو دال‬‎

به عنوان کسی که در ایران زندگی میکنه و البته مثل همه ی شما من هم به مهاجرت فکر کرده ام شاید بعضی روزها زیادی از زندگی خسته بودم، بعضی  روزها احساس باسوادی کردم با خودم فکر کرده ام که اینجا تلف میشوم! بعضی وقتها هوس پول و موفقیت کرده ام و یا خواسته ام که بچه ام طبق ارزشهای استاندارد جهانی یا غربی بزرگ بشه نمیدونم. خلاصه هر بار به یک انگیزه ای بهش فکر کرده ام اگر چه هیچگاه به این نتیجه نرسیده ام که در این راه تلاشی بکنم و یا گرین کارت شرکن کنم یا Apply کنم. فقط فکر کرده ام و بعد درون ذهنم خط زده ام.

رادیو دال یک پادکست خوبه که آرش اون رو راه اندازی کرده بنا بر صحبتهای خودش یک برنامه نویس حرفه ای و کاربلده. توی هر شماره سراغ یکی از تحصیلکرده های خارج از کشور میره که با ویزای ادامه تحصیل یا ویای کار در کشورهای مختلف جهان زندگی میکنند.

موارد مثبتی که در این رادیو برام جالب بود شامل:

  1. صحبت کردن با جادی و دلایلی که جادی در ایران مونده! و البته کشورهای زیادی که سر زده و در اونجا کار کرده. این شماره رو حتما پیشنهاد میکنم که گوش بدید.
  2. صحبتهای آرش با مهدی از الکتروبوم هم برام جالب بود، کسی که یک کانال فان و آموزشی در یوتیوب دارد که حدود ۳ میلیون مشترک این کانال هستند و درآمدش هم تنها از طریق این کانال است.
  3. دلایلی که مهمان ها ارایه میدن و اینکه چطور و با چه پشتوانه ای اونجا رفتند. بعضی ها صادقانه میگن که به کمک پول زیاد یا آشنا و فامیلی که اونجا داشتیم و یا شغل پدر و … رفتیم بعضی ها هم جون کندند و فاند گرفتن و درس خوندن و …

البته ناگفته نماند که پادکست نقاط ضعفی هم دارد از جمله اینکه:

  1. دو تا از پادکستها رو به خاطر کیفیت بد صدا نتونستم گوش بدم
  2. یکی از پادکستها رو به خاطر سطحی بودن و بیسواد بودن مهمان نتونستم تحمل کنم
  3. انتقادی هم از آرش دارم اینه که بعضی از مهمان ها را از طریق اینستاگرام پیدا میکنه در واقع افرادی سطحی که نمیدونند چرا مهاجرت کردن یا چرا اونجا موندن صرفا ازخودشون تعریف میکنند و یا الکی میخندن چند تا پادکست رو به زور تحمل کردم و یکی از پادکست ها رو هم نتونستم تحمل کنم. شاید اگه آرش در جای بهتری سرچ بکنه (نه اینستا گرام) بتونه مهمون های عمیق تر و بهتری پیدا کنه. شما هم اگه کسی رو میشناسید که خارج از کشور زندگی میکنه و صحبتها و تجربهاش ارزش شنیدن داره میتونید به رایو دال معرفی کنید. پسر عمه ی من تو آمریکا داره دکترای شیمی میخونه و شاید کیس مناسبی باشه برای رادیو دال بعد از اینکه باهاش هماهنگ کردم و اگه راضی بود به آرش معرفیش میکنم.

در نهایت رادیو دال میتونه برای کسانی که به مهاجرت فکر میکنند جالب باشه و کسانی هم که به مهاجرت فکر نمیکنند میتونند چیزهای زیادی از این پادکست یاد بگیرند و حتی ارزشها و دلایل نرفتنشان را دوباره بازبینی کنند.

با آرزوی موفقیت برای آرش و رادیو دال و همه ی تولید کنندگان خوب پادکست

در ضمن از چند روز دیگه میخوام پادکست  Effortless English Podcast رو شخم بزنم. شاید سه ماه طول بکشه البته ۳۰ تا ۴۰ شماره ش رو گوش میدم چون خیلی زیاده شایدهم خوشم اومد و همشو گوش دادم!

به هر حال همین.

پادکست رواق و اگزیستانسیالیسم

اولین بار با خواندن کتابهای سارتر و کامو با فسفه ی اگزیستانسیال آشنا شدم. البته چندان که باید و شاید بود آن را نفهمیدم و همچنان در گوشه ذهنم باقی مانده بود. شاید مهم ترین کتابی هم که در این زمینه خوانده ام کتاب اصالت بشر نوشته ی سارتر و ترس و لرز نوشته ی کی یرکگارد است.

البته در خیلی از آثار متفکران ردپای این فلسفه وجود دارد و شاید معروفترینشان هایدگر، کی یر کگارد، داستایفسکی و نیچه باشد. از ورژن های وطنی هم میتوان به خیام اشاره کرد. الان که فکر میکنم با خودم میگویم که ای کاش من مطالعه ی خودم را با آثار هایدگر شروع میکردم تا درک عمیق تری از این تفکر پیدا میکردم، یعنی کاری که پوریا دوستم انجام داده است. پوریا همکلاسی سابق دوران راهنمایی منه! یک رفیق خوب کتابخوان که زبانهای انگلیسی و فرانسه و ایتالیایی  و اسپانیولی رو بلده و البته همیشه از صحبت کردن باهاش لذت میبرم.

سه یا چهار سال پیش با پوریا یک کانال تلگرامی رو راه انداخته بودیم به عنوان اگزیستانسیالیست که سعی میکرد این فلسفه رو معرفی کنه ولی نیمه کاره رهاش کردیم.

یک حسرت دیگه دارم اینکه چرا وقتی کتاب روان درمانی اگزیستانسیالیسم رو از پوریا صفر پور گرفتم نخوندمش و بعدا پوریا گفت من کتاب رو لازم دارم و من هم گفتم الان موقع مناسبی برای خوندن این کتاب نیست و به همین خاطر پسش میدم.

از این گذشته من تازگی ها با پادکست رواق آشنا شدم پادکستی که فرزین رنجبر اون رو منتشر میکنه. یک گوینده ی حرفه ای رادیو با لحن و صدای دلنشین که سعی میکند مفاهیم عمیق اصالت وجود را به سادگی برای مخاطبش توضیح بدهد.

تا الان نصف اپیزودهای پادکست رواق رو گوش دادم و یکی از اپیزودهای فرعی اون رو خریدم به شما توصیه میکنم که پادکستهای رواق رو گوش بدید و با خرید اپیزودهای فرعی با مبلغ ناچیز ۵ هزار تومان به ادامه راه این پادکست کمک کنید، اپیزودهای فرعی مطالبی در خصوص اپیزودهای اصلی بیان میکند والبته سعی میکنه با مثالهای روزمره ما را بیشتر با این مفاهیم آشنا کند.

اما چرا پادکست رواق حسرت من را برای نخواندن کتاب یالوم کمرنگ کرد؟ چون بنیان پادکست بروی کتاب روان درمانی اگزیستانسیالیست اثر یالوم بنا نهاده شده است و در واقع رواق شرح و تفسیر همین کتاب است البته با ذکر مثال های مختلف و..

اما اصلا این فلسفه چیست و چرا باید دنبال آن رفت؟ نمیدونم شما فایل فرشته ی مرگ آقای شعبانعلی را شنیده اید یا نه ولی اگر نشنیدید حتما گوش کنید. چنین تصویری از زندگی و چنین تلاشی که در فرشته ی مرگ است از باور اگزیستانسیالیست نشات میکیرد.

اما اشتباه نکنید، مقصود این فلسفه تزریق اعتماد به نفس کاذب و انگیزه ی بی پشتوانه نیست و اصلا شبیه مزخرفات ناپلئون هیل شیاد نیست. بلکه به ما زندگی اصیل و اصیل زیستن را یاد میدهد. در فلسفه ی اگزیستانسیالیست ما با چهار اضطراب وجودی سروکار داریم: تنهایی، پوچی، آزادی و مرگ. اظطراب هایی که در وجود ما مکانیزمهای دفاعی را به وجود می آورد و ما را با صدها مشکل روان نژندی مواجه میکند.

روان درمانی اگزیستانسیالیست به ما کمک میکند که به تعبیر مصطفی ملکیان یک زندگی اصیل داشته باشیم ونه یک زندگی عاریتی، فلسفه ای جدید برای انسانهای عصر جدید که ترسهای خود را شناخته و از کنار آن عبور میکنند چرا که خوب میداندد که تنهای تنهایند.

این ها رو به عنوان منابع خوب یادگیری میتونید دنبال کنید

روان درمانی اگزیستانسیالیسم یالوم
انسان در جستجوی معنا اثر ویکتور فرانکل
نظریه انتخاب گلاسر
پادکست رواق
درمان شوپنهاور اثر یالوم و البته آثار فیلسوفان و نویسندگانی که در این بلاگ اسمشان برده شد

رادیو گیک، تقاطع جامعه و تکنولوژی

پ ن : چند باری هوس کرده ام که پادکست درست کنم و تجاربم رو به دیگران منتقل کنم بعد که خوب فکر کردم فهمیدم که به واقع تجربه ی آنچنانی ندارم و چیز ارزشمندی هم برای گفتن ندارم و فقط احساس میکردم که چیز زیادی میفهمم. نمیدونم شاید توی ۵۰ یا ۶۰ سالگی به خودم اجازه دادم کسی رو نصیحت کنم اونهم وقتی کسی ازم سوالی بپرسد و یا مستقیما کمکی از من بخواهد نه اینکه خودسرانه تن به این کار  بدهم.

شاید ۵ سال یا بیشتر از زمانی که با رادیو گیک آشنا شدم میگذرد. اوایل که با جادی آشنا شدم با حرص و ولع تمام پادکست هایش را گوش دادم حتی کتابی را که ترجمه کرده بود به اسم داستان لینوکس خوندم و لذت بردم. از همون کتاب هم الهام گرفتم و با دوستانم کتاب تمرکز رو ترجمه کردیم که حتما داستانش رو میدونید و باهاش آشنا هستید و ….

از شخصیت و طرز تفکر جادی خیلی خوشم اومده بود. جادی جای جالبی ایستاده است “تقاطع تکنولوژی و جامعه” و در تمام حرف هایش ثابت کرده است که سلامت جامعه، آزادی های سیاسی و اجتماعی و دفاع از حقوق اقلیت ها برایش اولویت دارد و ندیده ام که حقایق را فدای مصالح و منافع شخصی کند. چطور میتوان او را دوست نداشت وقتی در لابه لای رادیو گیک به بازداشت موقت ۵۰۰ روزه! فعالین کارگری اشاره میکند و از این موضوع ها غافل نیست.

در شماره اخیری که از رادیو گیک گوش دادم جادی به سه موضوع جالب اشاره میکنه که دوست داشتم در موردش با شما حرف بزنم.

موضوع اول زبان برنامه نویسی Rust است که میگه اگه قراره این کلمه به فارسی ترجمه بشه بهتره که با “راست” تفاوت داشته باشه مثلا با “رااست” نوشته بشه یا “راثت” اینجوری دیگه وقتی برای یک دستور در زبان برنامه نویسی توی گوگل سرچ میکنیم وگل میفهمه که منظور زبان برنامه نویسی است.

موضوع بعدی سایت اهدا تک است که هدفش اینه که گوشی و تبلتهایی که داریم و قدیمی شده به این سایت بدیم تا اونا هم به افراد نیازمند بدن تا زندگی اونها هم عوض بشه و بتونن با دنیا ارتباط برقرار کنند .شاید موبایل قبلا یه چیز لوکس به نظر میرسید ولی الان یک نیاز جدیه و بهتره که گوش هامون رو توی کمد انبار نکنیم و اگر واقعا قدیمی شده و استفاده نکنیم برای این سایت بفرستیم سایتی که جادی راه انداخته.

موضوع دیگه رسالت اخلاقی تولید کننده محتوا رو توضیح میده و اینکه نویسنده مقاله و کتاب و یا کارگردان یک سریال یا خواننده ی یک آهنگ باید اسم اسپانسرهایش را بگوید و بگوید که از چه کسانی پول گرفته تا برایشان تبلیغ کند از مارک لباس بگیرید تا نمایش یک ماشین ویژه چرا که ما به عنوان مخاطب حق داریم بفهمیم که با یک تبلیغ روبرو هستیم یا نه؟

این روزها به روال سابق رادیو گیک گوش میدم. وقتی توی ماشین رانندگی میکنم و سرکار میرم هیچ چیزی لذت بخش تر از رادیو گیک یا روایت های علی بندری در  چنل بی نیست. چه دنیای خوبیه وقتی مجبور نیستی رادیوی مزخرف دولتی رو گوش کنی و پادکست های عالی وجود داره. از سدرا هم برای دیوار پادکست که راه انداخته تشکر میکنم و امیدوارم روز به روز پادکست های بیشتری تولید بشه .