چند خط درباره کردستان
پ ن : امشب بیش از ۱۵۰۰ کلمه در این بلاگ نوشتم و توسط یک عده بیکار هک شد به همین راحتی ! نوشته ام حذف شد و از آن بکاپ یا کپی نداشتم اولش خیلی ناراحت شدم ولی بعد تصمیم گرفتم دوباره آن را بنویسم هم اراده ی خودم محک میخورد و هم میخواستم چیز بهتری بنویسم .
زبان
نمی دانم زبان مادری شما فارسی است یا نه ولی برای کسانی که زبان مادریشان کوردی یا ترکی است خاطرات اوایل ابتدایی کمی ناخوش است تصور کنید بچه های کوچکی که تا قبل از مدرسه در خانه با پدر و مادر خود به زبان مادری صحبت میکنند و بعد در حین ورود به مدرسه به آنها کودن گفته میشود و به پته پته می افتند چون فارسی بلد نیستند و به زور و اصرار فارسی یاد میگیرند. شاید به خاطر همین جبر است که معمولا این افراد بعدا زبانهای سوم و چهارم را به راحتی یاد میگیرند.
هر چند که آموزش به زبان مادری طبق اصل ۱۵ قانون اساسی ایران آزاد است ولی سالها جلوی آن گرفته شد و مثل خیلی از ماده های قانون اساسی اجرا نشد. در حال حاضر زبان کوردی در دانشگاه کردستان تدریس میشود و آموزشگاه های مختلفی مشغول تدریس زبان کردی هستند ولی چند سال پیش از این خبرها نبود و عملا مانع آموزش زبان کردی و یا برگزاری کلاس میشدند.
در دوران راهنمایی بودم که میخواستم زبان کردی را یاد بگیرم و البته کتابهای کردی هم یا کمیاب بود یا ممنوعه بود و یا چاپ عراق بودند یادم است که این کتابها را معمولا از عموم و یا دوستهای عمویم میگرفتم و از آنها کوردی نوشتن یاد گرفتم. بعدها هفته نامه سیروان آمد و میتوانستم این روزنامه را بخرم و بخوانم در دوره ی دبیرستان می توانستم نثر بنویسم و در کنار زبان فارسی به زبان کوردی هم شعر مینوشتم که به نظرم نوشتن شعر به یک زبان نشان از تسلط بر آن زبان است. لازم به ذکر است زبانی که ما د رسنندج استفاده میکنیم با رسم و الخط رسمی کوردی یعنی سورانی متفاوت است و برای یادگیری باید دوره و کلاسهایی را پشت سر گذراند.
نمی دانید بعدها که به کردستان عراق رفتم و روی تابلوی مغازه ها و بانک ها و رستوران ها و یا متنهای نوشته شده در قراردادهای تجاری و یا روزنامه و کتاب و همه چی وقتی به زبان کوردی بود چه لذتی داشت و چقدر خوشحال بودم. کسی که زبان مادریش فارسی است و فارسی را در مدرسه می آموزد و در یک محیط یکسان است نمی تواند لذتی که من وصف کردم بفهمد یا حس کند.
متاسفانه من بر خلاف دوستانم در رشد و توسعه و یا ترویج این زبان کوشا نبودم و به جز چند نوشته و ترجمه و یا تبدیل سیستم کنترل هوشمند مرغداری به زبان کوردی در حلبچه و کارهای نه چندان مهم دیگر کار دیگری نکرده ام ولی دوستانی دارم که در ترجمه ی مقالات تخصصی به زبان کوردی٫ ترجمه ی TED – نوشتن در ویکی پدیا و درست کردن برنامه های آندروید و IOS به زبان کوردی و آموزش زبان کوردی بسیار فعال و توانا هستند و برایشان تلاش بیشتر و سلامتی آرزومندم.
خوشبختانه در این سالها حکومت کردستان عراق به این موضوع بها داده است و در ایران نیز وظیفه ی ارشاد و آموزش و پرورش را افراد عاشق ادبیات کوردی و NGO ها و سایر فعالین فرهنگی به دوش گرفته اند و حقوقش را به کارمندها می دهند! صد البته که در این زمینه مردم و فعالین ادب و هنر کوردی بسیار کارآمدتر از ساختمان ها ومحتویات درون آن (کارمندان)هستند.
معیشت
لازم به یادآوری نیست و همه ی شما می دانید که کردستان از استانهای محروم کشور است. گویا در سیستم و حکومت عشیره ای ایران از سالها قبل روال بدین صورت بوده است که هرشهر و ملیتی از مرکز ایران و مرکز تصمیم گیری به دور بوده ناخودآگاه هم از تصمیم گیری های سیاسی کنار گذاشته شده و هم به لحاظ اقتصادی توسعه پیدا نکرده. یادمه در دوران دانشگاه وقتی به نمره ی درج شده در برگه ام اعتراض کردم استادمان گفت آقای انصاری من شما را ندیده ام و قیافه تان خاطرم نیست تا جایی که میدانم غیبت زیاد داشته ای و حتی اگر نمره ی داخل برگه هم خوب باشد باز به شما نمره نمیدهم! حال اگر در ردیف اول مینشستم و لودگی میکردم استادمان قیافه ام را در خاطرش نگه میداشت و نمره ی خوبی هم بهم می داد. مجلس فعلی ایران را هم اگر نگاه کنید کسانی که صدای کلفت تری دارند و یا افرادی که خوب بلدند معرکه بگیرندحرف اول را میزنند و صدایشان در چاله میدان مجلس به بالاها میرسد.
علاقه ای به نبش قبر و توضیح مشکلات گدشته ای که در این منطقه افتاده است ندارم ولی به نظرم تنها عاملی که میتواند وضعیت کردستان را بهبود بخشد توسعه اقتصادی است. و اگر حکومتی به این درک برسد حتما برای این موضوع فکری خواهد کرد . به انتخابات برگزار شده اگر نگاهی بیاندازم در شهر سنندج آمار مشارکت مردم به ۳۰ درصد ولو کمتر میرسد و نارضایتی مردم از وضعیت هر روز شکاف عمیق تری پیدا میکتد که چاره آن نیز توسعه ی اقتصادی است. به قول دکتر رنانی بخش زیادی از درآمد خودمان صرف کنترل خودمان میشود! میلیتاریزه کردن یک بخش از کشور به دلیل مسایل امنیتی و صرف هرینه های بی شمار به این منظور میتواند صرف چیز دیگری شود توسعه اقتصادی کردستان هم میتواند آرامش و امنیت را در استان ایجاد و هم با ظرفیتی که موجود است حتی میشود به چرخ های زنگ زده ی اقتصاد ایران هم کمک کرد.
فدرالیسم اقتصادی همان کلمه ای که گاه از زبان کاندیداهای ریاست جمهوری بیرون می آید و گاه از زبان امیرخانی نویسنده شاید بتواند سایر نقاط ایران را نیز چون تهران و اصفهان و مشهد رونق ببخشد. سیل میلیونی مهاجرت مردم به تهران در این سالها غیر قابل تحمل شده است و ناچارا حکومت باید به فکر توسعه ی سایر نقاط ایران هم باشد و با طرحهای زوج و فرد و دوچرخه سواری نمیتوان اثرات مثبت بلند مدتی را تجربه کرد.
با نگاه به کتاب پورتر که در مورد مزیت رقابتی ملل است با خودم فکر کردم مزیت مردم کردستان چیست؟ و چگونه میتوانند وضعیت اقتصادی و معیشتیشان را تکانی بدهند؟ میشود گفت ما در ۳ زمینه مزیت نسبی داریم : ۱٫ معدن ۲٫کشاورزی و باغداری ۳٫ توریسم و گردشگری .
در بخش کشاورزی استان کردستان دارای ظرفیت خیلی خوبی در کشت توت فرنگی است و توت فرنگی سنندج در کل کشور مشهور است و همینطور میتوانم به گردو و انار و گندم هم اشاره کنم ولی باغداری در کردستان چند مشکل اساسی دارد اول اینکه آبیاری باغها هنوز به شیوه سنتی است و خیلی از باغها قطره ای نشده است هرچند جهاد کشاورزی کمک های خیلی خوبی به کشاورزان میکنه در این زمینه ولی هنوز راه زیادی در پیش است. مشکل دیگر باغداری کوچک شدن باغ ها بعد از چند نسل است یعنی چون عموما به صورت سنتی و نسل به نسل زمین به ارث میرسد در حال حاضر زمین ها خیلی کوچک است و صاحب زمین برای رفع خستگی و تفریح به باغ نگاه میکند نه به لحاظ اقتصادی.
در اوایل انقلاب شرکتهایی تعاونی به عنوان کشت و صنعت مشغول فعالیت بودند و با کشاورزان یک روستا قرارداد میبستند و یک شرکت ثبت میکنند٫ کشاورزان هم سهامدار شرکت میشدند و بعد کل زمینها با یک برنامه ریزی منسجم در یک طرح یا زمینه مشغول فعالیت بود شرکت هم که از متخصصان تشکیل هم کارها و فروش و نگهداری محصولات را مدیریت می کرد و هم سود عایدش میشد شاید چاره ی کار زمینهای کوچک هم همین باشد.
مشکل دیگر هم ضعف بسته بندی و بازاریابی و فروش محصولات است و ما میبینیم محصولات با ۱۰ درصد قیمت خودش فروخته میشود چون کشاورز نه میتواند آن را خود بفروشد و نه نگه دارد و معمولا این بارها با ۳ یا ۴ واسطه دست مشتری واقعی میرسد که باعث میشود به عنوان مثال لیموی ترش با ۱۰۰۰ تومان از کشاورز خریده شود و قیمتش د ر بازار ۷۰۰۰ تومان باشد. به تازگی شنیدم که یک سرمایه گذار از کردستان عراق میخواهد کارخانجات بسته بندی و همینطور سردخانه و گلخانه افتتاح کند و در این بخش سرمایه گذاری بدون شک با توجه به مرزی بودن استان و امکان صادرات میوه به ترکیه و عراق هم کیفیت محصولات بالاتر خواهد رفت و هم کشاورزان و سرمایه گذار سود خواهند کرد.
در بخش معدن هم با واردات بی رویه سنگهای چینی زیانهای زیادی به این بخش وارد آمده است و طرفیتهای این بخش هم بسیار بالاست که البته در فروش و بازاریابی سنگهای معدنی معدن های استان ضعیف هستند همچنین سرمایه کافی برای خرید تجهیزات ندارند.
در بخش گردشگری متاسفانه با وجود پتانسیل فراوان دولت کار مفید و موثری در این زمینه نکرده است اگر خوانندگان این پست بگویند چرا باز تقصیر را گردن دولت میگذارید باید بگویم سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در سال پیش تقریبا از همه ی ادارجات بودجه بیشتری دریافت کرد که ابتدا جای خوشحالی بود ولی فکر نمیکنم آبی از آنها گرم شود. سال گذشته از طرف شرکت خودمان یک طرح نرم افزاری برای جذب توریست و معرفی بهتر استان کردستان به این سازمان دادیم و دریغ از ۱۰ ثانیه بررسی توسط مدیران این سازمان عریض و طویل.
به شخصه حاضر بودم که طرح را به شرکتی غیر بومی بدهند ولی به شرط اینکه ماست مالی نشود و خوب اجرا شود و حتی حاضر بودم خودم رایگان به این شرکت کمک کنم ولی برای چند میلیون هزینه حاضر نشدند به بودجه ی میلیاردیشان دست بزنند. اگر فرضا از من بخواهند عملکرد این اداره را در جذب توریست و گردشگر کردستان بسنجم به شخصه گزارشها و حرفهای مدیران آن را گوش نخواهم کرد و با بولدزر کل ساختمان را تخریب کنم و به کارمندان هم میگویم بروید یک شغل مفید پیدا کنید بعد از ۱ سال بررسی میکنم ببینم چقدر گردشگر از استان کم شده است و آیا اصولا این سازمان تاثیری بر تعداد گردشگر و ارزآوری دارد یا نه! امیدوارم این سازمان عریض و طویل به بخش خصوصی واگذار شود چرا که دولت و چه به این کارها!
یادمه حدود ۵ سال پیش من و سایر همکاران سازمان نظام صنفی رایانه ای به استانداری کردستان رفتیم و یکی از همکاران به معاون استاندار گفت ما مشکلات مالی داریم و دولت باید از ما خرید کند و در کسب و کارمان مشکل داریم و ….! از این حرفها . معاون هم گفت دولت که اگر تجارت و بیزنس میدانست که وضعش این نبود ما اگر طبیب بودیم که خودمون رو مداوا میکردیم.
همونطور که گفتم توسعه اقتصادی توسعه فرهنگی و سیاسی و مدنیت را هم به دنبال خواهد آورد و ما را از شر فساد دولتی و اقتصاد تک محصولی نجات خواهد داد. حرفهایم تمام نشده وخیلی حرف در مورد کردستان دارم بعدا بیشتر در مورد کردستان می نویسم والبته بیشتر تلاش میکنم چون بزرگترین آرزویم همین است.