جنبه ی اقتصادی انتخاب زبان

در کتاب حاصل عمر، سامرست موآم شرح می دهد که در هنگام جوانی خیلی سعی می کردم زبان های روسی، هندی، عربی و غیره را بیاموزم یک نوع شور و هیجان جوانی مرا احاطه کرده بود و باور داشتم هر چیزی را میتوانم یاد بگیرم که البته بعدا فهمیدم که اشتباه میکنم و این کار عبثی است و…

در حال حاضر مشغول خواندن کتاب سرگور اوزلی هستم و به این قضیه پی میبرم که هوش زیاد + هیجان دوران جوانی + اعتماد به نفس + فراغت بال باعث میشود که انسان در زندگی دنبال یاد گرفتن زبان های مختلف یا مهارت هایی باشد که هیچ گاه به دردش نیمخورد. سرگور اوزلی اولین سفیر انگلستان در دربار قاجاربوده که شرح زندگی خصوصی و شغلی اش خواندنی است این کتاب به کوشش فریدون زندفرد نوشته شده و ناشر آن هم واوخوان است.

دلیل یاد گرفتن یک زبان مشکل مثل سانسکریت، هندی، بنگالی برای اوزلی صرفا ارتباط برقرار کردن با تجار مختلف یا حتی برای خواندن یک کتاب مثل مهابارات است البته اوزلی فارسی و عربی را هم یاد گرفته بود که برای یک سفیر شاغل در ایران و کسی که به ادبیات شرقی علاقه داشته باشد یاد گرفتن فارسی چندان عجیب نبوده است.

سامرست موام از آن نویسنده های حرفه ای است که تنها از راه نوشتن پول درآورده و اتفاقا از راه نوشتن رمان و نمایشنامه به ثروت هم رسیده است. شاید شانسی که امثال او داشته اند و خودش هم اشاره میکند نوشتن به زبان انگلیسی بوده است. کسی که زبان مادریش انگلیسی بوده و آثارش میتوانست کل دنیا را در سریعترین زمان ممکن بپیماید. حوزه تحت نفوذ یک زبان در موفقیت نویسنده خیلی موثر است حتی در عصر حاضر که تولید محتوا در بستر وب اهمیت پیدا کرده باز هم کسانی که انگلیسی می نویسند از لحاظ دیده شدن و کسب شهرت شانس بیشتری دارند .

گاهی اوقات من نویسندگان را سرزنش میکنم که چرا به زبان مادریشان نمی نویسند و بعد وقتی مقایسه کردم که از لحاظ اقتصادی و یا حتی دیده شدن مثلا با نوشتن به زبان انگلیسی چه مزایایی برای آنها ایجاد شده ناخودآگاه حق را به آنها دادم.

میتوان خالد حسینی رایک نویسنده خودباخته و غرب زده نامید که به جای نوشتن داستان به زبان فارسی یا افغانی داستان های مشهور و جهانیش را به زبان انگلیسی نوشته است ولی آیا این شهرت و ثروتی که او به دست آورده و داستانش را در سراسر دنیا منتشر کرده و کل دنیا را با درد و رنج افغانستان آشنا کرده مدیون زبان انگلیسی نیست؟ آیا اگر زبان دیگری را انتخاب میکرد چنین شهرتی را پیدا می کرد؟

نویسندگان بزرگی هم در طول تاریخ برای بیشتر دیده شدن و یا کسب درآمد مجبور شده اند که به زبانی غیر از زبان مادری بنویسند که باید این تصمیم ها را نیز از جنبه ی اقتصادی بررسی کرد و صرفا از روی احساسات آنها را قضاوت نکرد.  

نامه حیدر خان عمو اوغلی به محمد علی شاه

شخصیت های زیادی در تاریخ معاصر ایران وجو دارند که خواندن سرگذشت آنها نه تنها جالب است بلکه ما رو با اوضاع و احوال آن دوره به خوبی آشنا میکند. قبلا چند تا پادکست در مورد حیدرخان عمو اوغلی گوش داده بودم و یا توی مطالعاتی که در مورد تاریخ جنبش مشروطه, نهضت جنگل و…..  داشتم در موردش خوانده بودم. این نامه هم به عنوان برگی از تاریخ معاصر ایران برایم جالب بود.

متن نامه حیدرخان عمواوغلی به محمد علی شاه (ترجمه متن از ترکی)

از طرف کمیته انقلاب ایران به سرپرستی حیدر خان عمواوغلی

ما مصمم هستیم به تمام فشارها، زور گویی‌ها و جنایات و وحشی گری‌ها و تعدّی‌های شما که امروز مانند امواج پهناور، همه جای ایران را پوشانیده و شعله آن مظالم به آسمان رسیده‌است، با ضدّ ضربه‌ها پاسخ گوییم و به هر طریقی که شده به این وضع خاتمه دهیم. هیچ معنی و فایده ندارد که شما در کنجی نشسته و مشغول همجنس بازی باشید و نوکرهای شما، ملت نجیب و بدبخت ایران را غارت کنند و آنان را تا آخرین نخی که بر تن دارند لخت و سپس زندانی و معدوم کنند. هیچ دفاعی شما را تبرئه نمی‌کند.

ملت ایران نه به شخص شما و نه به دولت شما مطلقاً اعتماد ندارد. شما باید از سلطنت استعفا داده کنار بروید و اعضا دولت شما به‌طور صلح جویانه به خانه‌های خود بروند و در کمال آرامش در آنجا بمانند و جای خود را به مدافعان با غیرت و با اراده ملت بسپارند. شما خود را شاه شاهان ایران و سلطان مستبد مطلق العنان کشور می‌دانید؛ ولی من به شما اعلام می‌کنم که هرگز چنین کسی نبوده‌اید؛ فقط یک مفتخور پست کثیف، رشوه خوار، آلوده و خائن به ملت و کشور هستید. تلاش شما برای چیست؟ شما در هر ساعت و دقیقه آماده‌اید تمام نعمات و موهبت‌ها، منافع، حقوق و استقلال کشور و وطن را در قبال یک دانه عدس به بیگانگان بفروشید.

آیا غیر از این است؟ اقلاً یک کار خیر، یک اقدام موهبت‌آمیز که به نفع ملت انجام داده باشید به من نشان بدهید. بر عکس، تمام طبیعت شما، تمام وجود شما پر از نارسایی و نقصان و فساد است. شما فاقد شهامت، کوشش، همّت، انرژی و معتقدات هستید. شما حتی کوچکترین احساس عدالت ندارید و فاقد اخلاق هستید…

… در حال حاضر از نظر ملت، شما پست‌ترین و منفورترین حیوان هستید و موجودی سقوط کرده. ملت نجیب ایران بدون استثنا از شما متنفر است…[۸]