روزمرگی های یک آدم خونسرد۱

قبل از عید برنامه ریزی کرده بودم که به مسافرت برم، اونموقع با پوریا صفرپور صحبت کردم و ازش راهنمایی خواستم تو اون روزی که با پوریا صحبت کردم۲۲ نفر توی ایران جانشون رو از دست داده بودند والبته من هم از رفتن صرفنظر کردم. الان که دارم این نوشته را منتشر میکنم متاسفانه بیش از ۱۶۰۰ نفر جانشون رو از دست دادن و تقریبا همه ی مردم ایران در قرنظینه هستند.

پادکستها و فایلهای ویدیوئی و مقالات زیادی را در خصوص کرونا مطالعه کرده ام و البته چون همه ی مردم هم در موردش صحبت میکنند  دیگر نمیخواهم چیزی به این حجم انباشته شده ی اطلاعات اضافه کنم.

تا ۱۶ فروردین شرکت تعطیله و من خونه هستم . البته وقتم را با همسر عزیز و دختر نازنینم میگذرونم. با وجودیکه باشگاه و شرکت تعطیله سعی میکنم از لحاظ جسمی و فکری فعالیت داشته باشم تا تنبلی سراغم نیاد. هر روز صبح یک ساعت با همسرم ورزش میکنم ورزشم اینطوریه که اول ۱۰۰۰ تا طناب میرم بعد به کمک اپلیکشن های ورزشی حرکات بدنسازی و آمادگی جسمانی انجام میدم. کتاب میخونم و فیلم هم نگاه میکنم و البته پادکست هم گوش میدم اینهمه وقت آزاد! (من و این  همه خوشبختی محاله) .

سال ۲۰۲۰ کتابهایی که میخونم بیشتر جنبه ی روانشناسی داره یعنی برای من خوبه و بهم یاد میده که چطوری میتونم یک زندگی شادتر و رضایت بخش تر رو با همسر و بچه م بگذرونم (نمیشه با دانش مهندسی زندگی رو مدیریت کرد 🙂 ) اینجا هم خوبه که یادی کنم از دکتر هلاکویی که چند ماهیه باهاش آشنا شدم و خیلی از صحبتهاش برام مفید بوده. تارگی هم یک کتاب خوندم با عنوان “با هم بازی کنیم و یاد بگیرم” نوشته ی    Roni Leiderman که در مورد انواع بازیهای مناسب برای کودکان است که البته خیلی هاش رو میشه تو خونه بازی کرد و خیلی هاش هم نه.

کتابی که الان دارم میخونم کتاب “روانکاوی و زندگی من به همراه توتم پرستی” نوشته ی زیگموند فروید است و کتاب جالبی هم به نظر میرسه البته تا امروز حدود ۵۰ صفحه ش رو خوندم. راستی دیروز یک فیلم خوب هم دیدم که اسمش silver linings   playbook بود و به نظرم جالب بود. اپیزودهای جدید پادکست رواق هم دنبال میکنم که به تازگی شرح و تفسیر کتاب وقتی نیچه گریست رو شروع کرده. فرزین رنجبر تو این سری جدید نشون داده که روایتگر خوبی است و یه پا علی بندریه برای خودش 🙂 ولی میترسم مسیر رواق به سرگرمی و روایت نزدیک بشه و ایشون هم فالورهای خودش رو فالو کنه بلایی که سر خیلی از تولید کننده های محتوا میاد، البته امیدوارم این چنین نشه.

با سیروان مثل سابق شروع کردیم به تمرین نوشتن با زبان انگلیسی و از این بابت خوشحالم. امیدوارم این روزهای سخت به زودی تموم بشه. ولی زندگی رو نباید به تعویق انداخت و در این شرایط  سخت هم باید عاشقانه زیست. همین

دین به عنوان سازوکار دفاعی

خیلی از باورها و رفتارهایی که ما داریم سازوکار دفاعی محسوب میشوند و البته همه ی آنها به یک اندازه موثر نیستند. سازوکار دفاعی وسیله ای است که ما به آن تکیه میکنیم تا خودمان را از شر یک فکر آزار دهنده نجات دهیم. ازدواج، بچه داشتن، دین و خیلی از مواردی که میبینیم سازوکار دفاعی هستند.

با تکیه بر فلسفه ی اگزیستانسیالیسم ما ۴ سایق اصلی در زندگی داریم: از جمله مرگ،پوچی،تنهایی،آزادی که اینها رو با عنوان سایق یا سوق دهنده میشناسیم یعنی ما رو به سمت رفتارهای مختلف سوق میده. به عنوان مثال ازدواج سازوکار دفاعی ما در مقابل تنهایی است همچنین بچه داشتن سازوکار دفاعی ما در مقابل مرگ است البته ما میدانیم که مرگ دیر یا زود سراغ ما می آید ولی با بچه دار شدن به مرگ دهن کجی میکنیم و فرزندانمان را وارث نسل ما یا ژن هایمان میدانیم.

تللاش برای جاودانگی مثل همین نوشتن، خلق اثر هنری و هر چیزی که منجر به باقی ماندن نام ما در جهان بعد از مرگ شود یک سازوکار دفاعی خوب در مقابل مرگ است. اما همه ی  این تصمیمات در ضمیر ناخودآگاه ما صورت میگیرد و ما به هیچ عنوان برنامه ای برای آن نداریم و نمی دانیم که چه وقت و چطور برای دنبال کردن این سازوکار دفاعی تصمیم گرفته ایم در واقع ضمیر ناخودآگاه ما تصمیم خود را گرفته و آن را عملی کرده.

اما دین سازوکار دفاعی بسیار محکمتری است چرا که همه ی این سایقها را در خود جای داده است. با جهان پس از مرگ و بهشت برین ما به مرگ دهن کجی میکنیم. با اشرف مخلوقات خواندن خود و بی هدف نبودن دنیا و عبث نبودن کار پروردگار و این که ماه و خورشید و فلک در کارند و هزاران دلیل و برهان دیگر که متفکران بی شمار در طی قرن ها انباشته اند ما خود را در مقابل پوچی مصون نگه میداریم. با شرکت در نماز جماعت یا مسجد رفتن(در غرب عضو باشگاهی بودن) یا فرقه بندی هایی که مسلمانان،مسیحیان،سنی ها، شیعیان،هندوها و … درست کرده ایم همواره در مقابل تنهایی موضع گرفته ایم و حتما شنیده اید که میگویند تنهایی فقط لایق خداست. بنابراین دین این چنین زیرکانه به ما کمک کرده که از تنهایی نیز بگریزیم. و اما آزادی به خودی خود چیز ترسناکی نیست و همه به ظاهر آن را میپسندند ولی به قول کامو :

آزادی پاداش نیست٫‌ نشان لیاقت هم نیست که به افتخارش با شامپانی جشن بگیرند. به علاوه هدیه هم نیست یک جعبه شیرینی که به شما لذت های چشایی ببخشد. اوه نه برعکس اعمال شاقه است دو استقامت است که در تنهایی کامل طی می شود و جان را از خستگی به لب می رساند. نه شرابی در کار است و نه یارانی که جامهایشان را بلند کنند و با لطف و مهربانی به تو بنگرند. تنها در تالاری غمزده تنها در جایگاه مجرمان در مقابل قضات ایستاده ای و باید به تنهایی در برابر شخص خود و قضاوت دیگران تصمیمی بگیری

آسیبی که آزادی به انسانهای ضعیف وارد میکند بار سنگین مسئولیت است. تصور کنید شما در مقابل همه ی کارهایی که میکنید مسئول باشید چقدر ایده آل و چقدر ترسناک است. اما دین این بار مسئولیت را که الحق بار سنگینی نیز هست از دوش ما برداشته ما طبق توصیه انجیل و یا قرآن عمل میکنیم و تمام. اگر به اشتباه نیز کاری میکنیم که دیگر ما مسئولش نیستیم بلکه ما به عنوان یک انسان مذهبی کاری را میکنیم که دینمان میگوید. میبینید گه چقدر ساده است همه چیز نوسته شده خواه جهاد در مقابل کفار باشد و یا ختنه کردن فرزند خود و ننوشیدن مسکرات ما ماموریم و معذور یعنی هیچ مسئولیتی در قبال رفتار خود نداریم و تنها تسلیم حق هستیم اصلا کلمه اسلام نیز به معنی تسلیم شدن است و مسلمان تسلیم دین اسلام است. باری این چنین مسولیت و آزادی که چون کوهی بزرگ و عظیم مینماید به این راحتی از دوش ما برداشته میشود پس چرا نباید دین را بپذیریم تا از شر همه ی سایق های وحشتناک که روح و روان ما را زخمی میکند خلاص شویم. به راستی چرا ؟

فهمیدن اینکه سایق ها چطور زندگی ما را کنترل میکند یک بخش مهم از یادگیری اصیل زیستن است. به باور من اصیل زیستن و برای خود زیستن یک باور متعالی برای هر انسانی میتواند باشد اینکه من آگاهانه آغوشم را برای تنهایی،مرگ،پوچی و آزادی باز میکنم و از هیچکدام ترسی ندارم اینکه همه ی انتخابهای من آگاهانه صورت میگیرد و اگر نوشته ای مینویسیم بچه ای به دنیا می آوریم یا اثری خلق میکنیم بفهمیم که نه من جاودانه می مانم و نه اثری که به جا گذاشته ام و نه اصلا وجود ما پشیزی برای این طبیعت کهنه و زمین پیر ارزشی دارد. اصیل زیستن یعنی بدون دستاویز زندگی کردن یعنی شجاعانه و آگاهانه زندگی کردن یعنی از مرگ نترسیم و به پیشواز مرگ هم نریم بلکه عاشقانه تا آخرین نفسی که میکشیم زندگی کنیم بدون اینکه ثانیه ای از لذت زندگی کردن را به به آینده موکول کنیم.

اصیل زیستن یعنی اگر برهنه و مریض و گرسنه در بیابان مشغول جان دادن بودیم بازهم چیزی در وجودمان خالی نباشد باز هم احساس غرور و سربلندی و عزت نفس کنیم بی آنکه به چیزی متوسل شویم تکرار میکنم به هیچ چیز به هیچ سازوکار دفاعی متوسل نشویم . سایق های زندگی را بشناسیم و پیش از آنکه ضمیر ناخودآگاه ما را به سمت سازوکارهای دفاعی و ترس و بزدلی بکشاند با شجاعت و آگاهی روبروی آن بایستیم و تمام دردهای بشری را با لبخندی تلخ بپذیریم و بازی درنیاوریم.

حل مشکل سایت تمرکز (پست موقت)

وب سایتی که مربوط به ترجمه گروهی کتاب تمرکز است مشکل داشت و امروز در یک دامنه ی دیگر بارگذاری شد. آدرس سایت جدید http://focus-book.ir  است. با تشکر از دوست خوبم سیروان که زحمت تغییر دامنه رو کشید.

بابت مشکل پیش آمده معذرت میخوام و از دوستانی که پیگیر بودن و ایمیل دادن ممنونم.