تصمیم گیری بعد از آخرین تلاش
به تجربه برایم ثابت شده است که قبل از هر تصمیم گیری و قضاوت٫ آخرین تلاشم را بکنم. در دروره دبیرستان دانش آموز زرنگی نبودم و به ناچار دبیرستانم را با رشته ی فنی و حرفه ای ادامه دادم و بعد از کاردانی ۲ انتخاب بیشتر نداشتم یا قبولی در کارشناسی که دولتی بود و مشکل ویا رفتن به سربازی که اونهم مشکل بود!
سال ۸۴ بود و من ۴ ماه فرصت داشتم در طول اون ۴ ماه شب و روز مشغول درس خواندن بودم و سه شیفت به کتابخانه میرفتم پایه ام در اکثر درسها ضعیف و افتضاح بود از هوش خوبی هم برخوردار نبودم شعور اینکه چطور درس بخوانم را هم نداشتم ولی اینها مهم نیست چون تمام تلاشم را در آن مقطع کردم و نتوانستم قبول شوم روزی که جواب مردودی را گرفتم بدون هیجان یا احساسات خاصی دفترچه سربازیم را پست کردم ذره ای ناراحت نبودم و وجدانم آسوده بود چون تمام مایه ام را گذاشته بودم.
درعراق و در شرکتی که کار بازاریابی حضوری و فروش میکردم با ۲۰۰ مشتری رودردو صحبت کردم و محصولم را پرزنت کردم و با ۱۰۰ نفر تماس گرفتم خود این کار حتی در شهر خود طاقت فرسا و مشکل است و نیاز به روح و روان قوی دارد چه برسد به اینکه با ترک و عرب و چینی و هم بخواهی سر و کله بزنی. بعد از این تلاشها تصمیم به ترک شرکت گرفتم یعنی بعد از آخرین نهایت تلاش و تنها در این شرایط است که کسی حق دارد شغل خود را کشور خود را و رابطه خود را ترک کند.
قبل از ترک شغل باید تمام تلاش خود را برای حفظ شغل و پیشرفت انجام داد ساعات کاری را با فعالیت مفید و خالصانه پر کرد و بعد اگر نتیجه نگرفتی حق داری آنجا را ترک کنی.
در یک رابطه باید تمام احساسات خود را خرج کرد غرور خود را شکست و از جان مایه گذاشت و اگر تلاش تو اثر نکرد بعد حق داری که از رابطه خارج شوی.
وقتی میتوانی بگویی که این محصول مشتری ندارد که با تمام مشتریان بالقوه و بالفعل ممکن حرف زده باشی.
در هر کاری باید نهایت مایه را گذاشت و بعد حق داری که نا امید و دلسرد بشی و آن را رها کنی.
تلاشهای نصفه و نیمه و کارهای بدون فداکاری شایسته پاداش نیست و چه سوال عمیقی خواهد بود اگر از کسی که میخواهد از رابطه ای بیرون برود٫ شغلش را عوض کند٫ مغازه اش را بفروشد٫ ماشینش را بفروشد٫ شهر و دیارش را ترک کند و میخواهد تصمیم بگیرد پرسید آیا تمام تلاشت را کردی؟