زاده آزادی نوشته هوارد فاست
هوارد فاست بیش از 20 کتاب نوشته است که این کتاب اولین کتابی است که من از او میخوانم٫ نویسنده قلم روان و خوبی دارد و داستان 320 صفحه ای اصلا خسته کننده به نظر نمی رسد.
وقایع این کتاب در سال 1778 در آمریکا اتفاق افتاده همزمان با انقلاب آمریکا رویای آزادی آمریکا و جنگ با انگلستان داستان سرشار از رنج بشری است و مربوط به دسته سربازان نیویورک که تنها چند نفر از آنها باقی مانده و به ناچار به دسته سربازان پنسیلوانیا ملحق شده اند. زمستان مرگ آوری را در پناهگاه با سرما و گرسنگی و فرار تجربه میکنند و به قول نویسنده ارتش گدایان و پا برهنگان هستند و نه یک ارتش نظامی.
آلن 21 ساله راوی داستان است و اوست که تا آخر کتاب شرح ماجراها را تعریف میکند از شخصیت جهود و الی و همینطور دکتر خوشم اومد. کسانی که مثل مسیح رنج کشیدند و مردند و رنج را چون لذتی معمولی تحمل میکردند.
به رسم گذشته چند پاراگراف از کتاب را اینجا مینویسم
توصیفی از الی از زبان آلن:
در وجود او چه چیزی است؟ زمانی به او می نگرم و سعی میکنم بفهمم نیرویش در کجاست؟ ما همه لاغریم اما الی لاغرتر است. پاهای ما وضع ملالت باری دارند٫ اما پاهای او عبارت از تکه ای گوشت لهیده و بی شکل است. با وجود این راه می رود و نشانی از رنج در چهره اش نیست. وقتی کاری هست که باید انجام شود٫ الی آن را انجام می دهد. وقتی به مرد نیرومندی احتیاج پیدا می شود٫ اوست که نیرویی از جایی بیرون می کشد. با این وصف او مثل جکیب نیست. جکیب آتش است الی روح . جکیب نفرت است الی عشق و محبت. گاهی فکر میکنم وقتی که این اوضاع خاتمه یابد الی تحمل میکند و باقی میماند. اما جکیب میسوزد و از بین میرود.آری.الی باقی میماند. ص 81
بازدید دکتر از دخمه سربازان در سرمای مرگ آور و مرگ جهود
دکتر می گوید: حیوانهای اخموی خاموش! اگر من میخواستم از دوزخی که دانته آنچنان شکوهمندانه در اشعارش وصف کرده تابلو هایی نقاشی کنم حتما می آمدم همینجا. در جهنم ترس نیست. رفقا بعضی وقتها نسبت به شما حسودیم میشود. شما همه چیز را چشیده اید و اعماق را جستجو کرده اید و به صورت حیوان درآمده اید. ص 98