شعری را قبلا از ناظم حکمت شنیده بودم که میخواستم دوباره بنویسم.
آری من خائن به وطنم، من خائن به میهنم!
اگر وطن زمینهای شماست
اگر وطن گاوصندوقها و چکهایتان است
اگر وطن مُردن از گرسنگی در کنار خیابانهاست
اگر وطن مثل سگ از سرما لرزیدن و از تب به خود پیچیدن است
اگر وطن مکیدن خون سرخ ما در کارخانههای شماست
اگر وطن چنگال اربابانتان است
اگر وطن حکومت باطوم و چماق است
اگر وطن نجات نیافتن از جهل گندیدهتان است من خائن به وطنم!!
آری بنویسید با تیتری درشت و جنجالی که: “ناظم حکمت خیانت به وطن را همچنان ادامه میدهد”
پ ن :
«همه دربارهی آب و هوا حرف میزنند و آنها که دربارهی آبوهوا حرف نمیزنند بهعنوان دیوانگانی پریشانگو انگشتنما خواهند شد». ماینهف