حکمت یا همزمانی
پ ن : به قول فیشته که شاگرد کانت بود : حقیقت را باید گفت حتی اگر به بهای واژگونه شدن جهان باشد!
به این موضوعات نگاه کنید
من امروز صدقه ای میدهم و ماشینم از خطر ۱۰۰ درصد تصادف نجات می یابد.
هواپیمای روسیه سقوط میکند و آه مردم حلب دامن گیر روسیه میشود.
نمیخواهم ادامه بدهم چون شما مثال های زیادی در ذهن دارید ولی اینها چیست اینها واقعیت هستند ؟ بله واقعیت دارند.
صدقه دادن و کمک به نیازمندان کار خوبی است و ماشین من هم واقعا از تصادف نجات یافت این دو موضوع کاملا جدا هستند که در یک زمان مشخص رخ میدهند و به این پدیده همزمانی میگویند که توسط کارل یونگ مطرح شده است.
به نقل از ویکی پدیا:
همزمانی (به انگلیسی: Synchronicity)، به رخ دادن دو اتفاق (و یا بیشتر) گفته میشود که حادثهای معنیدار را تشکیل دهند اما از لحاظ علّی هیچ ربطی به هم نداشته باشند.
ممکن است هزار سقوط هاپیمای دیگر رخ دهد ولی ذهن ما فقط مورد مرتبط را پیدا میکند و چون همزمان با اتفاق دیگری است آن را به حکمت- موضوعات مذهبی و … گره میزند. اصولا در مغز انسان معنا یاب چیزی به نام اتفاق بدون معنا نیست و انسان حتما باید معنایی برای هر چیزی پیدا کند.
خرده نانی را به بیرون پرت میکنم دقیقا در همان لحظه پرنده ای سر میرسد. آیا حکمت یا معنای خاصی دارد ؟ خیر دو اتفاق جداگانه همزمان رخ داده است که با داستان ما همخوانی دارد. اگر حکمتی وجود داشته باشد باید هر بار که خرده نان را پرت میکنم گنجشکی آنجا بنشیند و یک آزمایش باید قابل تکرار باشد تا به آن استناد کرد.
شما دعا میکنید و اتفاقات اطراف شما به دلیل موضوعات روانشناسی-اقتصادی و یا اجتماعی تغییر پیدا میکند و همزمان با دعای شما مشکل شما حل میشود یا وام به شما داده میشود . این ۲ موضوع کاملا جدا و غیر مرتبط هستند که در یک زمان رخ داده اند و شما به آن معنا میبخشید.
پ ن:شاید هم حکمتی باشد و من آن را نفهمم. ولی ترجیح میدم در مورد چیزی بنویسم که آن را میفهمم و در مورد چیزی که نمی فهمم داستان سرایی نکنم.