مشغول خواندن یک کتاب بودم به اسم هنر مسلح این کتاب حاصل زحمت امین قضایی و بابک سلیمی زاده است و موضوع آن در خصوص نقش هنر در جامعه می باشد.
یک اثر هنری بر خلاف محصولات دیگر ارزش نمایشی دارد و نه مصرفی و تفاوت دیگر آن این است که اثر هنری خلق میشود ولی محصول تولید میشود تولید هم معنی با زایش است و لی اثر هنری از هیچ و فقط از تفکر غیر معمول و بدون چهارچوب هنرمند خلق میشود. رسالت هنر نیز با تمام این تفاسیر حضور در جامعه و نمایش آن است زیرا تنها با این حرکت میتوان از نابودی آن جلوگیری کرد در دنیای کنونی تمام ساز و کارها به نحوی پیش میرود که خاصیت نمایشی هنر تبدیل به خاصیت مصرفی شود و فضای اقتصادی حاکم نیز به نفع این جریان است که البته در ادامه کتاب آمده است که رسالت هنر چیست وغیره . نمی شود گفت کتاب عالی است ولی بد نبود. در ضمن پاراگرافی از کتاب را میخواستم برای شما بنویسم.
بدن چیست؟ سربازی که در یک بازی ویدیویی در حال پیشروی است. مجموعه ای از قطعات صرفا ساختگی که در رقابتی فردی و جنگی “جنسی شده” در حال فروپاشیست مرزبندی بیولوژیکی بدن صرفا در روابط بصری شده وجود دارند. هر جفت چشم تصویری از یک جفت چشم است که توسط چشم های ما بازی میشود.میل جنسی هرگز به پایان نرسیده است زیرا میل جنسی هرگز وجود نداشته است. جنگ ایران و آمریکا همیشه ادامه خواهد داشت چون هیچ جنگی میان این دو در کار نبوده است.چه مقایسه ی ابلهانه ای!اما به راستی چه شباهت مسخره ای میان جنگ ایران و آمریکا و میل جنسی در کار است؟جنگ ایران و آمریکا را ما یک جنگ توریستی مینامیم . جنگ توریستی جنگی است که شما را به تماشا فرا میخواند. اما نه به تماشای جنگ بلکه به تماشای رمزگان های دوگانه ی جنگ. جنگ مبتنی بر طرح تفاوت ها بر سطح بدن های متقابل . جنگ درست در لحظه ی بمباران از بین می رود. همچون رابطه جنسی که در لحظه ی انزال به پایان میرسد. پس جنگی در کار نیست تنها نظامی گری وجود دارد . مانور نظامی به هیچ وجه به معنی تمرین و آمادگی نیروها نیست بلکه ایجاد توهمی از بدن است. بدن به مثابه مجموعه ای از تصاویر از پیش نیرومند. مانور یک بلوف است تمرینی برای دروغگویی نیست. دروغی است درباره ی گفتن . درباره ی نوشتن نمایاندن بدنی است که وجود ندارد در واقع نظامی گری جای خود را به توصیف نظامی گری داده است. بدین معنا که هر دو طرف درگیر به وسیله مانور از قدرت خود سخن میگویند. اینجا تنها یک دهان وجود دارد.سامول بکت در نمایشنامه “من نه”به ما نشان میدهد کسی که در هیچ جا سخن نمی گوید کسی است که در همه جا حضور دارد ما با یک دهان روبروییم که نمی داند از چه سخن میگوید و قدرتش از همین نمیدانم می آید . سخنگوی دولت همان دهان دولت است برای بررسی چنین سخنی نه به دانش سیاسی بلکه به علم هذیان شناسی نیازمندیم.این دهان همچون هر دستگاه دیگری هیچ منظور خاصی ندارد او توصیف گر است بدن جای خود را به توصیف بدن می دهد . حال چرا این سخنان به هذیان بدل میشود؟ چون بدنی وجود ندارد همچنان که قدرتی در کار نیست پس باید آن را نشان داد و باید آن را به نمایش گذاشت باید از آن سخن گفت. ص۷۵
کتاب توسط انتشارات آزاد ایران منتشر شده و به رایگان در اختیار خوانند گان قرار گرفته است شاید اگر حوصله ی خواندن کتابهای قطور را در خصوص هنر و نقش آن نداشته باشید این رساله ۱۶۲ صفحه ای پاسخگوی مناسبی برای شما باشد