پول خوب و کارکرد پول

پول به عنوان ذخیره ارزش

اگر بخواهیم به شکلی بی طرفانه پول را به عنوان یک ابزار مورد بررسی قرار دهیم باید به سه ویژگی کلیدی آن توجه کنیم.

اولین کارکرد پول ذخیره ی ارزش است، یعنی ما به عنوان طبقه متوسط جامعه اگر بخواهیم ارزش اضافه ی خود یا مزد ماهانه را پس انداز کنیم باید پول این ویژگی را داشته باشد. اما با ریال نمیشود چنین کاری کرد در واقع پس انداز ریال در ایران احمقانه ترین کار ممکن است، چرا که دولت با چاپ بی رویه پول ثروت ذخیره شده ی شما در بانک یا گاو صندوقتان را به کاغذ بی ارزش تبدیل میکند.

در اینجاست که پول سخت معنی پیدا میکند و ارزش آن نمایان می شود، پول سخت پولی است که تولید آن توسط دولت به راحتی انجام نمی گیرد برای مثال تولید بیت کوین مانند طلا مشکل است و نیاز به صرف هزینه ی بالایی است کندی تولید یا استخراج بیت کوین و طلا منجر به خاصیت ضد تورمی این دو نوعه پول میشود، پول سخت دستوری یا اعتباری با فشردن کلید Enter در کامپیوتر بانک مرکزی به وجود نمی آید به همین دلیل می شود گفت دارای ارزش ذاتی است و البته امکان وقوع فساد و سلب آزادی مردم توسط حکومت ها هم نا ممکن میشود. برای مثال یک کشور با چاپ پول میتواند حقوق سربازانش را پرداخت کند و یک جنگ را طولانی تر کند در حالیکه سکه طلا یا بیت کوین را نمیشود چاپ کرد.

Fiat Currency تا قبل از سال ۱۹۷۱ به پول سخت نزدیک بود چرا که با پشتوانه پول سخت (طلا) چاپ میشد ولی بعدا این قاعده در همه ی کشورها بهم خورد و البته در کشور بی در وپیکری مثل ایران پول بدون هیچ قاعده و قانونی چاپ میشود و به همین خاطر است که در کشورهای ابر تورمی کسی بازنده است که پول نقد را نگه دارد. گردش معاملات فعلی ایران و گریز از پس انداز باعث تحریک بازار نیز شده است که این هم خودش کلاه گشادی بر سر اقتصاد ایران است .

در مقایسه با ریال گزینه هایی مثل طلا و بیت کوین و یا دلار می تواند به عنوان ذخیره ارزش لحاظ شود. هر چند برای طبقه متوسط ایران که کالاهای عمومی را با تورم سالیانه سه رقمی تجربه میکنند خرید برنج،روغن، مایع ظرفشویی و …. به مراتب پرسودتر از هر کاری است.

کارکرد پول به عنوان ابزار مبادله و سنجش قیمت

ریال به عنوان ابزار مبادله هنوز جایگاه خیلی بهتری نسبت به طلا،دلار، یا بیت کوین دارد. سیستم بانکی موجود دریافت و پرداخت را تسهیل کرده است و هر کسی که عابر بانک دارد میتواند با برنامه موبایلی یا کارتخوان خرید کند. اما این تمام کار نیست، نوسان قیمت ها و کاهش مداوم ارزش ریال (در حد شت کوین) مبادله را برای بازاریان با مشکل مواجه کرده است. به عنوان کسی که در یک فروشگاه کامپیوتر مشغول به کار است تقریبا هر روز پنجاه تا صد نوع کالای مختلف را با تخمین دلار و بررسی فروشگاه های آنلاین و قیمت کف بازار تهران می سنجم تا قیمت درست همه ی کالاها در این اقتصاد بی ثبات تعیین شود. این سردرگمی که به دلیل بی ثباتی پول ملی به وجود آمده است باعث شده که خیلی از کاسبان با دلار و درهم و یا تهاتری معامله کنند و شاید در آینده نیز دلار جایگزین ریال حتی در مبادلات خرد شود.

در حال حاضر بیت کوین ابزار مبادله ی مناسبی اصلا نیست اگرچه قایلبت خرد شدن خیلی خوبی نسبت به دلار و طلا دارد ولی پیچیده و فنی بودن و انتقال بیت کوین و فراگیر نبودن آن مانع استفاده روزمره از آن شده است. البته به نظر میرسد در آینده با کاهش کارمزد و سرعت بالای تراکنش در لایتنینگ این وضعیت بهترمی شود.

در پایان می خواهم به این نتیجه برسم که اگر پول را صرفا به عنوان ابزار مبادله فرض کنیم، ریال جایگاه مناسبی دارد. اگر به عنوان ذخیره ارزش در نظر بگیریم بیت کوین و طلا گرینه ی خوبی است و اگر مبنای پول را بر سنجش قیمت در نظر بگیریم  با توجه به ثبات اقتصاد آمریکا دلار بهترین گزینه است یعنی ارزش هر کالایی را در نهایت با دلار باید سنجید.

توسعه ی لایه ای ، بیت کوین و اسلام

پ ن: نوشتن در چنین اوضاعی دل و دماغ زیادی می خواهد، یک ماه از انواع خبرهای تلخ و ناخوشایند می گذرد و من هم مثل همه ی مردم غمگین، افسرده، خشمگین و ناراحتم. ولی با خودم فکر کردم که نباید نوشتن را متوقف کنم.

خیلی از مفاهیم به شکل لایه ای توسعه پیدا کرده اند، مثلا اگر White Paper بیت کوین را بخوانیم متوجه میشویم که با یک اصول نسبتا ساده و روشن روبرو هستیم که پایه ی استدلالی محکمی دارد. اما توسعه ی بیت کوین به این ختم نمی شود اگر همه ی تراکنش ها را بخواهیم روی شبکه اصلی انجام دهیم مقیاس پذیری بیت کوین با مشکل مواجه میشود، زمان هر تراکنش خیلی بیشتر از الان طول میکشد . کارمزد شبکه هم خیلی بالا میرود. اما Lightning network یک لایه ی دیگر به دور شبکه بیت کوین است که مشکل مقیاس پذیری را حل میکند بدون آنکه در هسته ی اصلی تغییری ایجاد کند. تنها به این روش میتوان بعضی از چیزها را توسعه داد.

در نقطه مقابل بیت کوین میتوان اتریوم را مثال زد، اتریوم با وجود آنکه پروژه ی درخشانی به نظر می رسید و افراد نخبه ای هم پشت آن بودند از این اصل توسعه ی لایه ای غفلت کرد. شبکه ی اصلی اتریوم یا کد اتریوم در حال حاضر اینقدر پیچیده شده که حتی برنامه نویس های اصلی آن در توییتر به این امر اعتراف کرده اند چون همه ی تغییرات در شبکه اصلی و روی هسته ای اصلی انجام میشود. این پیچیدگی باعث شده که نرخ تراکنش ها هم خیلی بالا رود و مقیاس پذیری را با مشکل مواجه کند. البته ویتالیک بوترین قصد داشت که یک شبکه بلاکچین همه کاره درست کند و مثل سیستم عامل کار کند یعنی نرم افزارهای  مختلف که همون Smart Contract های مختلف هستند روی آن اجرا شوند. مثل NFT های مختلف که حتما آن را زیاد شنیده اید. پذیرایی از این همه NFT و Smart Contract هسته ی اتریوم را به کلاف سردرگم تبدیل کرده است در واقع وقتی قرار است همه چیز روی شبکه اصلی باشد این مشکلات هم پیش می آید.

یک مثال دیگر برای توسعه ی لایه ای پروتکل TCP/IP است دو سال قبل از اینکه من متولد شوم یعنی در سال ۱۹۸۳ این پروتکل به وجود آمد. اصول این پروتکل در ۴۰ سال گذشته تغییری نکرده بلکه لایه هایی مثل اینترنت، Web2 و Web3 و نرم افزارهای مختلف باعث توسعه ای آن شده اند و اینترنت فعلی را داریم.

یک مثال دیگر از توسعه ی لایه ای شاید توسعه ی دین اسلام باشد، قرآن را میتوانیم White Paper و هسته ی اصلی اسلام فرض کنیم، حافظان قرآن یعنی کسانی که قرآن را حفظ کرده بودند مانع تغییر هسته ی اصلی اسلام شدند در زمان پیامبر ۱۴۰ حافظ قرآن داشتیم، این افراد را می شود به نودهای شبکه اسلام تشبیه کرد. کسانی که کل تاریخچه بلاک چین را در اختیار دارند و هر تراکنشی از ازل تا ابد را می توانند صحت سنجی کنند و آن را ببینند (مثل راه اندازی یک فول نود بیت کوین )

لایه هایی مثل فروع دین، حکومت اسلامی و … همگی اطراف این هسته ی اصلی شکل گرفت بدون آنکه هسته ی اصلی تغییرکند. کاری که تشیع نسبت به اسلام انجام داد درست کردن یک لایه دیگرو توسعه ی آن نبود با وجود قرآن که هسته ای اصلی بود نمی توانست تغییری در آن ایجاد کند (اگر دین مسیحیت بود میشد کتاب را تحریف کرد و کدهای هسته ی اصلی را توسعه دادولی در اسلام این کار غیر ممکن است) تشیع در عوض این کار تلاش کرد یک Fork جدید از هسته ی اصلی درست کند یعنی همان کاری که لایت کوین و بیت کوین کش انجام داده اند و می گویند بیت کوین اصلی ما هستیم و یا ما جایگزین بهتری هستیم. در واقع یک انشعاب از کوین اصلی یا دین اصلی .

در هر حال بحث توسعه ی لایه ای را حتی میتوان در خانواده، جامعه، کسب و کار و … هم دنبال کرد. این که ما وقتی میخواهیم خانواده ای تشکیل دهیم یا کسب و کاری بسازیم کدام ویژگی کلیدی را می توانیم به عنوان هسته ی اصلی غیر قابل تغییر تعریف کنیم؟ و توسعه ی ما حول کدام اصول خواهد بود؟

آزادی و مسئولیت

به تازگی کتاب راه بندگی نوشته ی فردریش فون هایک را خواندم، هایک از بنیان گذاران مکتب اتریشی اقتصاد است و در سال ۱۹۷۴ نیز توانست نوبل اقتصاد بگیرد. هایک دشمن شماره یک کینز و اقتصاد کینزی است. در دو جمله اگر بخواهم خلاصه کنم طرفداران مکتب اتریش مخالف دخالت دولت در اقتصاد هستند و همچنین مخالف سیطره دولت روی چاپ و کنترل پول می باشند در واقع عقیده دارند که انتشار پول نباید دست دولت باشد و بدون پشتوانه چاپ بشود، شرح این موضوع را میتوانید در کتاب خصوصی سازی پول نوشته ی هایک بخوانید امسال این شانس رو داشتم که به تشویق کانال تلگرامی زنجیره این کتاب رو هم بخونم.دو کتاب دیگری که در مورد اقتصاد پولی میخواهم بخوانم استاندارد طلا و استاندارد بیت کوین (با مقدمه ی نسیم طالب) است که هر دو آن را سیف الدین آموس نوشته.

در کتاب راه بندگی هایک اشاره میکند که مردم با دادن آزادی خود به دولتها آنها را بر زندگی خود مسلط کرده اند و البته خود را از شر مسئولیت های متعدد راحت کرده اند. دولت میتواند همه ی آزادی ما را بگیرد، یعنی اینکه ما چه لباسی بپوشیم (در ایران،افغانستان،کره شمالی) و یا چه غذایی بخوریم و چه برنامه ای از تلویزیون نگاه کنیم یا به چه نوع اینترنتی دستی داشته باشیم . هزاران نوع دیگر منع آزادی های سیاسی و اجتماعی در ایران وجود دارد که فرصتی برای نوشتن آنها نیست.

اما از طرف دیگر دولت مسئولیت محیط زیست، اقتصاد، سرمایه و پول ما،کار ما و زندگی ما را به عهده دارد، بدبختی اینجاست که ما در قبال آزادی که به دولت واگذار کرده ایم چیزی هم نگرفته ایم یعنی جدا از اینکه معامله ی احمقانه ای است طرف دوم معامله هم به قول خود وفا نکرده. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

یکی از بحث های داغ این روزها نگهداری سلاح توسط مردم آمریکاست در قانون اساسی امریکا مردم حق داشتن اسلحه را دارند تا اگر دولت خواست آزادی آنها را محدود کند و یا علیه مردم سلاح به کار ببرد مردم هم بتوانند از خودشان دفاع کنند. فون هایک در کتاب راه بندگی نوشته شاید بعد از جنگ جهانی اول در آلمان اگر مردم مسلح بودند هیتلر نمیتوانست با کودتا صاحب قدرت شود و به این راحتی قدرت را در آلمان قبضه کند.

موضوع دیگری که در خصوص نگهداری ثروت میتوان اضافه کرد بحث بیت کوین است. شما در بیت کوین مالک واقعی پول خودتان هستید و کسی نمیتواند آن را از شما بگیرد (البته به شرط داشتن کلید خصوصی و استفاده از کیف پولهای غیر حضانتی و اوپن سورس ) کسی مثل بانک مرکزی ایران نمیتواند با چاپ بی رویه سکه شما را بی ارزش کند، آمریکا نمیتواند حساب شما را به واسطه تحریم مسدود کند، بنیاد مستضعفان نمیتواند آن را مصادره کند و … این یعنی آزادی و مالکیت واقعی بی واسطه. اما از طرف دیگر تنها خودتان مسئول نگهداری آن هستید، اگر رمز را فراموش کنید و یا کسی رمز را از شما دزدید یا یک صرافی پول شما را بالا کشید هیچ دادگاه و دولتی پیگیر شکایت شما نخواهد بود. البته اگر نکات امنیتی مربوط به نگهداری بیت کوین را بدانید هیچکدام از اتفاقات بالا برایتان نخواهد افتاد.

شجاعت داشتن آزادی مسئولیت را هم با خودش به دنبال دارد ،آدم های تنبل و بی مسئولیت هیچ گاه دنبال این آزادی ها نبوده اند حتی در وضعیت کنونی ایران هم مردم از ترس هرج و مرج و .. وجود یک دیکتاتور را بر هر نوع آزادی ترجیح میدهند و علنی میگویند آزادی ما را بگیرید ولی از جان و مال ما محافظت کنید غافل از اینکه حکومت دیکتاتوری دشمن شماره یک جان و مال مردم است.

بحث آزادی و مسئولیت طولانی و عمیق است و از جنبه های مختلف میشود به آن پرداخت حتی میشود از نگاه روانشناسی اگزیستانسیال هم در موردش نوشت چون یکی از ۴ سایق اصلی که اروین یالوم در موردش صحبت میکنه مسئله آزادی است. کوتاه اینکه آزادی با خودش مسئولیت می آورد و مسئولیت هم از ما آدم بهتری خواهد ساخت.

 

نوشته های پراکنده شماره صفر

یک از ایراداتی که به فسلفه مارکس وارده و هنوز هم بین عوام رایجه فلسفه ارزش کاره یعنی ما به اشتباه فکر میکنیم که کار صرفا دارای ارزشه و ثبت ۸ ساعت یا بیشتر ارزش تولید میکنه ولی واقعا اینطور نیست. اگر در کنار کار سرمایه،دانش،برنامه ریزی،مدیریت و علم و … نباشه کار به تنهایی به چیزی ختم نمیشه پس کار به تنهایی شامل ارزش نیست این مقایسه شاید احمقانه به نظر برسه ولی شما نگاه کنید که مارکت کپ اپل $۲٫۵۶۵ تریلیون دلاره و GDP کشور برزیل ۱٫۵ تریلیون دلار یعنی ۲۲۰ میلیون نفر تو برزیل به اندازه ۴۰ هزار نفر تو اپل نتوستن ارزش تولید کنند و این عدد برای ایران حدود ۲۰۰ میلیارد دلاره یا کشورهای دیگه که جای خود دارد و موضوع بحث ما نیست.

پس کار به تنهایی ارزش تولید نمیکنه و باید سرمایه و سایر مقدمات هم باهاش باشه. یه ایراد دیگری که اونم بین عوام رایجه و ناشی از تفکرات عدالت خواهانه قبل از کمونیسم و بعد از کمونیسمه اینکه که مالکیت خصوصی از بین بره و عدالت بین همه به صورت یکسان تقسیم بشه ولی اگر مالکیت خصوصی و بازارآزاد از بین بره ثروتی باقی نمیمونه که شما بخوای اونو عادلانه تقسیم کنی در واقع با حذف سازوکار تولید ثروت نمیشه عدالت رو تقسیم کرد مگر اینکه شما سازوکار جدیدی رو جایگزین بازار آزاد و مالکیت خصوصی بکنی که همه تجربه های گذشته هم ناموفق بوده.

یک دوره ای از زمان محمد رضا شاه کفش ملی ایران به شوروی صادر میشد! حکومت شوروی دستور داده بود که دولت کفش های تولیدی رو از کارخانه دارها به صورت کیلویی بخره و همه کارخانه ها هم چون براشون صرفه نداشت فقط سایز ۴۵ به بالا تولید میکردن. و برای بقیه مردم ناچار بودن از کشورهای دیگه کفش وارد کنند از این داستانهای  احمقانه توی کشورشوروی زیاد وجود داره مثل داستان کارخانه شیشه و… و البته تو ایران خودمون هم کم نیست.

چیزی دیگری هم که بین مردم زیاد میشه دید توجه بیش از حد به نمایش های دولتی برای مبارزه با گرانفروشی و تعذیرات و .. است وقتی مشتریها سراغم میان و میگن چرا جنسها گرونه و چطور باید کامپیوتر بخریم و شما گرانفروشید و.. همیشه براشون توضیح میدم که ریشه تورم توی بانک مرکزیه نه توی بازار . فرض کنید شما یه مغازه داری و میخوای نون خانواده رو یه جوی تامین کنی ولی وقتی دخل و خرج جور درنمیاد آسونترین کار اینه که بری پول چاپ کنی و هی اینکارو تکرار میکنی که تورم ۵۰ درصدی درست میشه. فهمیدنش زیاد سخت نیست ولی خیلی وقتها ما هم گول رسانه ها و تلویزیون رو میخوریم و فکر میکنیم سلطان سیمان یا سلطلان کاغذ همه چی رو گرون میکنند و بنده خدا بانک مرکزی که گناهی نداره.

یک ماهی میشه که توی لینکدین زیاد مینویسم وقتی دیدم آمار بازدید پست از ۴۰۰۰ عبور میکنه و لایک و کامنت زیاده من هم ترغیب شدم بیشتر بنویسم ولی امروز ترمز خودم رو کشیدم و گفتم قرار نیست که من هم سلبریتی بشم و با نوشتن دو جمله یا سه جمله احساس کنم که دیگه تمومه. نه واقعیتش من با کوتاه نویسی حال نمیکنم هر چند مهارت اینکاروهم داشته باشم ولی ما یه ضرب المثل داریم توی زبان کردی که میگه “گوم هه ر چی قوولتر بیت مه له ی خوه شتره” یعنی استخر یا حوض آب هر چی عمیق تر باشه شنا کردن بیشتر لذت میده.

یکی از همکارام میگفت زبان انگلیسی مهم نیست و اگر برم یه کشور دیگه و نیاز داشته باشم در عرض ۶ ماه یاد میگیرم . یادگیری این زبان برام مهم نیست. بهش گفتم که هر چیزی توی جایی که نیست ارزش داره مثلا وقتی توی انگلیس باشی بلد بودن زبان یک اصله و یک مزیت نیست توی احمد آباد هند همه برنامه نویسی بلدن شما باید چیز بیشتری ارایه بدی . انگلیسی برنامه نویسی یا هر مهارت دیگه توی جایی که فقدانش احساس میشه و مورد نیازه ارزش داره هر کالایی هم توی جایی که کمیابه ارزش داره و شما میتونی باهاش خودت رو متمایز کنی.

به تازگی کتاب ۲۱ Lessons: What I’ve Learned from Falling Down the Bitcoin Rabbit Hole را خوندم و مفاهیم جالبی از بیت کوین متوجه شدم بیت کوین برای سرمایه گذاری نیست هر چند ممکنه این استفاده ازش بشه و اصول بنیادین بیت کوین مثل فلسفه آزادی،تمرکز زدایی، ضد سانسور بودن و Privacy و رمز نگاری و بلاک چین و بحث های شبکه و .. برای من خیلی ارجح تره با خوندن این کتاب و عمیق تر شدن در بیت کوین تصمیم گرفتم کتابهایی در مورد مکتب اتریشی در اقتصاد بخونم و ببینم تفاوت های اون با مکتب کینزی چیه و اصولا فردریش فون هایک چی میگه.

این پایین هم میخواستم چند تا منبع برای یادگیری بیت کوین اما نه بالا و پایین رفتن شت کوین ها و ترید کردن و … بلکه مفاهیم عمیق تر رو معرفی کنم:

پادکست:

– پادکست زروان – پادکست گرد آتش- The Bitcoin Podcast  – میهن بلاکچین –

سایت:

منابع فارسی بیت کوینهزار چیز

حتما حتما ضیا صدر رو هر جا که هست فالو کنید.