به تجربه برای من ثابت شده است که مدیریت منابع انسانی دشوارترین جنبه ی اداره ی یک کسب و کار است و این موضوع نیاز به برنامه ریزی دقیق و استفاده از افراد متخصص این رشته دارد. متاسفانه ارزیابی کارکنان اگر به اشتباه انجام شود باعث سردرگمی و گاهی بروز رفتارهایی مثل مخفی کاری،چاپلوسی،فعال نمایی،دروغ، نخود هر آشی شدن و …. می شود.
فرض کنید مدیر یا مدیران یک شرکت در جلساتی که برگزار میشود اذعان کنند که برای ما فداکاری و دلسوزی کارکنان اولویت دارد و کارمندی لایق و شایسته است که احساس کند شرکت متعلق به خودش است و در واقع مدیر شرکت است نه کارمند شرکت و برای خود کار میکند. چه توصیه ای خوبی! ولی فردا وقتی که درب شرکت باز میشود میبینیم که حسابدار با مستخدم شرکت مشغول جروبحث است حسابدار از نحوه نظافت ناراضی است و اصرار دارد که کف زمین باید دوباره شسته شود. مدیر واحد تعمیرات در جلسه ای فریاد میکشد که این چه وضع فروش است و فروش باید به شکل دیگری باشد.
فروشنده نیز در کار پروژه هایی اجرایی دخالت کرده و به مدیر پروژه واحد فنی میگوید که برآورد قیمت ها باید عوض شود چرا که با این برآورد نه تنها سود نمیکنیم بلکه ۱۰ درصد هم زیان میکنیم اصلا برآورد را بدهید خودم مینویسم. چه اتفاقی افتاد!؟ همانطور که مدیر شرکت میخواست همه اعضای شرکت دلسوز شدند و احساس کردند دارند برای خودشان کار میکنند و مدیر شرکت هستند.
فارغ از درگیرهای پیش آمده در این سیستم به مرور زمان کوچکترین ارزشی برای تخصص افراد باقی نمی ماند و همه یک شبه به آسمان عروج میکنند این همه مدیر دلسوز و جای خالی متخصصی که سرش به کار خود گرم است و نه کار دیگران. به نظرم احساس مسئولیت به معنی انجام وظایف خود به بهترین شکل ممکن است نه اینکه وظایف خود را فراموش کرده و مشغول فعال نمایی،چاپلوسی، ویا دخالت در کار دیگران شویم.
این روزها احساس میکنم که رفتار حرفه ای در محل کار پیش نیاز هر آموزشی است و البته مدیران شرکت به جای کلی گویی و به بیراهه بردن کارکنان باید با اطلاعات و آمار دقیق و همچنین استفاده از علم روز مشغول مدیریت منابع انسانی شوند چرا که این کار از حساسیت بسیار بالایی برخوردار است.