از کدامیک از دوستانم هستی

پ ن : جاده لغزنده است با احتیاط برانید٫ نوشتن در خصوص بعضی افراد هزینه های اجتماعی وسیاسی دارد ولی بعضی وقتها نمی شود ننوشت. هر جا هر کلامی را از هرکسی بشنوم و دوست داشته باشم آن را می نویسم مهم نیست که آن شخص کیست و چه عقایدی دارد. اگر هیتلر حرف خوبی زده باشد یا چگوارا یا یک عالم دینی برایم یکسان است و آن را می نویسم.

بعضی وقتها آدم دوست دارد بداند مخاطبش کیست و چه افکاری دارد و چرا اصلا نوشته اش را می خواند.

امروز صبح که داشتم به عادت معمول توی فیس بوک چرخ میزدم این نوشته را از شاهین نجفی دیدم که خوشم اومد و گفتم اینجا بزارم.

از كداميك از دوستانم هستى؟
از ديوانگان به عشق و آن فراروها و جاه‌طلب‌هاى بيرحم در هم‌آغوشى‌هاى بى‌شرم؟
يا از آن فاحشگان بخشنده و سرفراز كه برهنگى غريزه را در كف اراده‌ى خويش رها مى‌كنند؟
از فاسدان مست و شاد و تيزهوش كه وجدان را مى‌شناسند و اخلاق را با عميق‌ترين احساسات انسانى در خويش گردن مى‌زنند؟
يا از دروغگويان زيبا و قدرتمند كه هنر، حقيقت فرّارشان است و از موجودات حقير و واقعى چيزى بزرگتر و شگفت‌آورتر مى‌سازند؟
از آنها كه با هر شعرشان نطفه‌اى سقط مى‌شود
با صداى‌شان كسى مى‌آيد
با صدايش كسانى
نه مثل آن موجود زشت كه با بمب
براى آزادى مى‌سرود!
از كدامينى؟
از ساتيرهاى شوخ و ممنوع‌الحيا يا از هركول‌هاى بزرگوار و محجوب ؟
از بزرگانى كه قامت كوچك‌شان زير غرور شريف و والاشان نحيف و خميده شده اما
به سلول‌ها تاريخ مى‌دهند؟
يا از آنان كه قدرت خويش را با ديگران تقسيم مى‌كنند؟ آن شجاع‌دل‌هاى تنها كه جمع مى‌آفرينند.
از آنها كه سادگى را ستايش مى‌كنند، پيچيدگى را مى‌فهمند، صراحت را دوست دارند و عاشق و وحشى و رها و وفادارند، نه همچون سگى دربند محبت شكنجه‌گرش كه گرگى مداوم در رهايى؟
يا از مهندسان روح، جراحان عينييت، متخصصان سوژه، شكاكان! آن خداناباوران مومن به عقل و غريزه! آنها كه مى‌فهمند “همه براى يكى و يكى براى همه” يعنى چه؟!

شاهین نجفی

 

منتشرشده توسط

Donkishot

فواد انصاری هستم کسی که تمام طول عمرش در مقایسه با عمر هستی و قدمت زندگی به اندازه ی چشم بر هم زدنی نیست و زندگیش یک سنگریزه ی کوچک بین دو عدم و دو سیاهچاله است. ولی این سنگریزه میخواهد خود به زندگیش معنا دهد و آن را باز تعریف و تغییر شکل دهد. foad.ansary@gmail.com

4 دیدگاه برای «از کدامیک از دوستانم هستی»

  1. اقا به قول محمدرضا و از قول مک لوهان ظرف خودش رو به محتوا تحمیل میکنه. منم تو همین دسته بودم که انظر الی ماقال لا تنظر الی … . ولی ظاهرا خواه ناخواه گوینده پیام اثر مثبت و منفی ش رو روی پیام میذاره. ذکر کنم که با این بنده خدا مشکل خاصی ندارم (صد البته که با هیچ پوپولیستی مشکلی ندارم تو این جامعه حتا معروف ترینشون- به نظرم این حجم از رفتار های پوپولیستی در بین چهره های شاخص حق و نتیجه طبیعی یه جامعه غیربالغه که پوسته دموکراسی رو برداشته) این رو برای این گفتم که کامنت تون رو زیر پست محمدرضا خوندم که پرسیده بودین اگه رسانه خودش رو تحمیل میکنه پس وظیفه ما چی میشه؟
    خواستم بگم تحمیل به این معنی نیست که کل حرف و اثرش از بین میره. اخبار بی بی سی و صداسیما یه چیز نمیگن (با این که هردو از رسانه تلوزیون پخش میشن) اما ساعت خبرشون و طول برنامه خبری شون تقریبا شبیه همه. همه برنامه های خبری دنیا تو تلوزیون تقریبا شبیه همند. در قیاس با یه رسانه دیگه مثل روزنامه مثلا. محتوا مایعه، وقتی تو ظروف مختلف بریزیمش شکل مختلف میگیره. اما دست ماست که توش شراب قرمز بریزیم یاساندیس.
    مثلا تو مورد همین پست شما من خیلی سعی کردم بدون این که ببینم کی گفته بخونم اما آخر هر جمله هی داشتم قیافه این بنده خدا رو تصور میکردم که داره میشمره چند نفر زیر این پست میان به به، چه چه میکنن و میگن شر؟ یم.بعدم خودش رو تو لباس چه گوارا تصور میکنه. و خب نتونستم جان کلام رو بفهم بعد دوبار خوندن. صد البته که از بی سوادی منه و در مورد همه صادق نیست اما ظرف خودش رو تحمیل کرده دیگه:)) جالب این جاست که شاید شریم ها رو مسخره کنیم و به گوسفند تشبیه شون کنیم اما کامنت های خودمون جای دیگه … بماند. خلاصه که دنیای غریبیست

  2. سلامت کو صدرا؟ : )

    من با بخشی از تفکرات آنارشیستی موافقم البته با تفکرات پرودون و روسو نه با هکتویستها و افراد جوگیر و بدون پرنسیپ . شاهین رو هم به خاطر قسمتی از تفکرات آنارشیستی دوست دارم و نه به خاطر فحاشی کردن یا شلوار در آوردن در کنسرت قطعا دید من از آنارشیست با درآوردن شلوار در کنسرت متفاوت است و این حرکت رو اعتراضی نمیدانم هر چند اگر گلشیفته یا هر خانم دیگری این کار را می کرد الان روشنفکرها و تریبون به دست ها براش کف و سوت میزدند و این حرکت رو نشانه ی اعتراض تلقی میکردند. به هر حال!
    شاهین نجفی یک هنرمنده و یک دانشمند یا فرمانده نظامی و یا رییس جمهور نیست و در چهارچوب توان و امکاناتش اعتقاداتش رو با هنر بروز میده فقط همین. ترجیح میدم از این نوشته لذت ببرم تا اینکه پرونده شاهین رو بررسی کنم همونطور وقتی بلاگ شما یا محمدرضا رو میخونم اهمیتی به زندگی شخصی و سایر تفکرات شما در حوزه های دیگه نمیدم من نظر صدرا را در مورد تکنولوژی دوست دارم ولی شاید در سایر موارد 180 درجه باهاش اختلاف دارم. آقای شعبانعلی بهترین معلم من بوده و هست ولی نه در همه حوزه ها و الزاما نه در همه بخش ها.
    ولی این دلیل نمیشه که خودم رو شاگردش حس نکنم و یا خودم را از این معلم دوست داشتنی محروم کنم. بیراهه رفتم صدرا ولی دوست داشتم اون سوال رو خود محمد رضا جواب بده.

    راستی یه چیزی میخواستم بگم من نه تنها رپ گوش نمی دم بلکه هیچ موسیقی دیگه گوش نمیدم و کلا اهل گوش دادن به ترانه نیستم. به غیر از آثار کلاسیک جهان مثل بتهوون و ویوالدی و باخ و سمفونی های مشهور + پیانو فریبرز لاچینی چیز دیگه ای گوش نمیدم که اگر هم گوش میدادم ایرادی نداشت این رو گفتم که اگر خواستی توی بلاگت رپ رو بکوبی احساس راحتی بکنی و تعارف رو بزاری کنار : ) .

    محمدرضا توی یکی از پستهاش نوشته من امیل رو از روسو میخونم همون کتابی که آموزش و پرورش را در اروپا متحول کرد و برام مهم نیست که روسو بچه هاش رو به یتیم خونه فرستاده یانه. پس اینکه همیشه فرض کنی ظرف خودش رو به محتوا تحمیل میکنه درست نیست.

    ولی من اگر جای تو بودم فارغ از اینکه چه کسی چیزی رو گفته نوشته اش رو میخوندم و ازش لذت میبردم حتی اگر نویسنده دشمن خونی تو هم باشه فقط کافیه بدون سوگیری اون رو بخونی و به صورت منطقی و عقلی او ن رو بررسی کنی و نگذاری سوگیری و برچسپ گذاشتن یا Value Attribution روت تاثیر بگذاره.
    ممنونم از کامنتی که گذاشتی.

    1. سلام :))
      رپ ربطی به این داستان نداشت باور کن. چون داغ دلم رو تازه کرد رفتم از تو آرشیو وان نوتم پیداش کردم.

      من گوش میکنم. خیلی وقته دیگه زبونش فارسی نیست ولی نوجوونیم با موسیقی فارسی گذشت. مثه خیلی های دیگه نسلم گوشای منم هرز شد تا حد زیادی ولی خب الان بهتر شده خیلی:)
      در مورد همین انظر الی فلان هم گفتم که همه ی سعی م رو میکنم، ولی انسانیم دیگه. حالا تنها نویسنده ای(؟؟) که میشه از نوشته هاش لذت برد هم خداروشکر فقط ایشون نیست.
      یه چیزی میگم امیدوارم سر بحث باز نشه:) بالاترین درصد خداناباوری الان متعلق به کشور هاییه که توش یه تفکری حاکمیت بلند مدت داشته. حوزه اسکاندیناوری و روسیه. بعضی آمار ها میگن بالای پنجاه درصد. قبلا که نمیدونستم بخاطر چیه؟ میگفتم اه چه خفن، چه جالب دمشون گرم. ولی الان میبینم که ما آدما تا تو یه دام دیگه نیفتیم از دام قبلی خلاص نمیشیم. حس میکنم جنس کاری که شاهین نجفی داره میکنه (جدا از این که 90 درصدش رو شو و نمایش میدونم) از همون جنس از چاه دراومدن و به چاله افتادنه. (البته چاه و چاله مصداق نداره اینجا)
      اگه قرار باشه با هیجان و عوام فریبی مردم رو آگاه کنیم و ازشون زامبی بسازیم ترجیحم اینه که زامبی یه چیز دیگه و یه جای دیگه باشن. اینم بگم من از روز اول با این بنده خدا مشکل نداشتم، آهنگ هاش رو هم گوش دادم، موزیک ویدیو هاشم دیدم، باطرفداراشم صحبت کردم. اون پست محمدرضا که اسم اینو آورده رو هم خوندم. ولی حقیقتا هرچی شناختم بیشتر شد، کمتر تونستم تفاوتش را با کسایی که علیه شون تبلیغ میکنه رو بفهمم.

  3. سلام صدرا جان
    در مورد چاله و چاه باهات موافقم

    ما بعضی وقتها اینقدر تحت فشار از ناحیه ی مشخصی هستیم که در هنگام وصول ٫ اندازه ی آن از دستمان خارج میشود. شبیه اینکه کسی دستش را در آب یخ فرو کرده و بعد آن را در آب داغ بگذارد بدون شک میزان دمای آب از کنترل مغزش خارج میشود و نمیفهمد اندازه آن چقدر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *