چگونه سعی کنیم انسان شریفی باشیم

اول از همه عدل و انصاف را رعایت کنید، حتی اگر طرف مقابل شما عدل و انصاف را رعایت نکرد. نباید کینه و بدی و دشمنی سایرین احوال درونی شما را به هم بریزد. تولستوی میگوید: “خطرناکترین جمله این است که بگوییم همه اینطور هستند” و ما هم اینطور شویم! یعنی اگر همه دزدی کنند من هم دزدی میکنم با اگر همه خیانت کنند من هم خیانت میکنم.

دروغ نگوییم حتی اگر راست گفتن ما باعث ضرر و زیان مالی شود یا حتی اگر از کار اخراج شویم.

پای تعهدی که میدهیم بایستیم و یا تعهدی ندهیم. اگر تعهد شغلی داریم زمان خود را صرف شغل خود کنیم و وقتمان را تلف نکنیم. به عنوان یک کارمند شریف تمام توان و زمان خود را به امور شرکت یا سازمان خود اختصاص دهیم و کم فروشی نکنیم. اگر شرایط نامساعد است و حقوق ما کافی نیست و مدیر شرکت پای تعهدات خود نمی ایستد ما یک راه پیش رو داریم و باید استعفا دهیم.

اینکه شخص بگوید چون مدیر شرکت پای تعهدات خود نیست پس من هم کم فروشی میکنم و یا چون حقوقم کم هست پس من هم دیر سر کار می آیم حماقت است. ما اگر بعد از مذاکره با مدیر شرکت موفق نشدیم فقط میتوانیم استعفا دهیم و کم فروشی قابل توجیه نیست. کم فروشی سر کار به معنای توجیه دزدی است بهانه ی دزد هم همین است که احتیاج دارم و می دزدم. شخصی که شرافتمند است حتی در اثر گرسنگی اگر جانش را از دست بدهد دزدی نمیکند چرا که شرافت او مهم تر از جانش و زندگیش است.

مامور و معذور نباشیم. انسان در مقابل شرافت خویش مامور است نه در مقابل شغل و یا حرفه خود. من مامورم و معذور و شغلم این است که شما را بکشم! احمقانه تر از این جمله چیزی وجود ندارد. سال ۹۱ و زمانی که حقوق ماهیانه ام کفاف زندگیم را نمی داد شغل به ظاهر آبرومندی بهم پیشنهاد شد ولی میدانستم که این سازمان در زندگی خصوصی مردم دخالت میکند و حتی برای اتهامات واهی دست به جنایت میزند. هرگز حقوقی که به خون دیگران آغشته است نخواسته ام و تمام مدارک مربوط به پذیرش را در سطل زباله انداختم. درآمد ماهیانه ۶۰۰ هزار تومانی را به حقوق مطمئن ۳ میلیون تومانی و مزایای آنچنانی ترجیح دادم. مامور و معذور نیستیم چرا که انسانیم و شعور و فهم برای در ک کردن داریم و میتوانیم انتخاب کنیم. حتی گرگ و سگ هم مامور و معذور نیستند یعنی خیلی سخت بشود که آنها را مجبور کرد هم نوع خود را بکشند.

هم خوبی ها را بگویید و هم بدی ها را. وقتی از دیگران بدگویی میکنید از خوبی های او نیز بگویید. هیچ انسانی پیدا نمی شود که کاملا بد باشد. قطعا در هر جانی و جنایتکاری نیز نوری وجود دارد و ذره ای خوبی در او هست که بخواهید در موردش صحبت کنید. به قول اسکار وایلد”هر فرشته ای گذشته ای دارد و هر گناهکاری آینده ای” پس بار دیگر اگر خواستید از کسی بدگویی کنیداز خوبی های اندک او نیز بگویید. او را نفرین کنید هر گاه شایسته ی نفرین بود و او را تحسین کنید هر گاه شایسته ی تحسین بود.

در مورد خودتان نیز چنین باشید. اگر بلاگ نویس هستید در مورد ضعف ها و حماقت ها و ناکامی های خود بنویسید همچنان که مدارک و افتخارات خود را ردیف میکنید و مینویسید. و البته از کسانی یاد کنید که به کمک این افراد توانسته اید به چنین جایگاهی برسید یعنی هیچ وقت تصور نکنید به تنهایی و تنها با اتکا به دانش خود به این جا رسیده اید چون چنین چیزی امکان ندارد.